آهنگ شب تنهایی محمد نوری

شب تنهایی

محمد نوری

دِل از مَن برد و روی از مَن نهان کرد
خدایا با که این بازی تَوان کرد!
خدایــا!! خدایــا!! خدایــا!! با که این بازی تَوان کرد

دِل از مَن برد و روی از مَن نهان کرد
خدایا با که این بازی تَوان کرد!!
خدایــا!! خدایــا!! خدایــا!! با که این بازی تَوان کرد

شب تنهاییَم؛ در دستِ جان بود
خیالش لاهوت های،،، بی کران کرد!
خدایــا!! خدایــا!! خدایــا!! با که این بازی تَوان کرد

چرا چون لاله خونین دِل نباشم؟؟
که با ما نرگسِ او سر گران کرد!! قصدِ جان کرد
خدایــا!! خدایــا!! خدایــا!! با که این بازی تَوان کرد

صبا گَر چاره داری، وقت وقت هست!!! وقت وقت هست!!
صبا گر چاره داری وقت؛ وقت هست،،، وقت؛ وقت هست
که درد اشتیاقم قصدِ جان کرد ، رو نهان کرد سر گران کرد
خدایــا!! خدایــا!! خدایــا!! با که این بازی تَوان کرد

دِل از مَن برد و روی از مَن نهان کرد
خدایا با که این بازی تَوان کرد!
خدایــا!! خدایــا!! خدایــا!! با که این بازی تَوان کرد

شب تنهاییَم؛ در دستِ جان بود
خیالش لاهوت های،،، بی کران کرد!
خدایــا!! خدایــا!! خدایــا!! با که این بازی تَوان کرد

میان مهربانان کِی توان گفت؟؟!
که یارِ ما چنین گفت و چِنان کرد،،، قصدِ جان کرد!
خدایــا!! خدایــا!! خدایــا!! با که این بازی تَــــــوان کرد
کلمات کلیدی :
--:--
--:--