آهنگ این ماجرا ماکان اشگواری

این ماجرا

ماکان اشگواری

این ماجرا، تا کجای چشم تو طول می‌کشد
این حادثه، تا کجای دست‌های من
این قصه‌ها، تا کجای شب تکرار، تکرار می‌شود
ای یار، ای دلدار
این سرزمین، تا کجای چشم تو طول می‌کشد
این ابرها، تا کجای اشک‌های من
این سرنوشت، تا کجای زمان تاب، تاب می‌خورد
ای یار، ای دلدار

رودهاتو فراموش می‌کنم
قله‌هاتو فراموش می‌کنم
پاهام، گیر می‌کنند توی دشت‌های کویرت
دست‌هام، چنگ می‌زنند به ابرهای بی‌بارانت
من پرواز می‌کنم، تا دورتر از دست‌های تو
من پرواز می‌کنم، تا دورتر از آغوشت
من پرواز می‌کنم، تا خیابان‌هایی سرد
که وقتی فریاد می‌زنم مادر مادر، هیچ‌کس نشنود

این خاطرات، تا کدام دفترچه طول می‌کشد
این ماجرا، به کدام سریال راه می‌یابد
این آوازها، تا کدام گوش ناشنوا تکرار، تکرار می‌شود

دروغ گفته‌اند که آفتاب همه‌جا سرخ است
دروغ گفته‌اند که آسمان همه‌جا آبی‌ست
من آفتاب را سرخ‌تر
آسمان را آبی‌تر
و خاک را، حاصل‌خیزتر می‌خواهم

رودهاتو فراموش می‌کنم
قله‌هاتو فراموش می‌کنم
دشت‌هاتو فراموش می‌کنم
دست‌هاتو فراموش می‌کنم
شهرهاتو فراموش...
خونه‌هاتو فراموش می‌کنم
الفباتو فراموش...

این ماجرا، تا کجای چشم تو طول می‌کشد
این حادثه، تا کجای دست‌های من
این قصه‌ها، تا کجای شهر...
این سرزمین، تا کجای جهان...
این ابرها، تا کجای اشک های من...
--:--
--:--