طلوع سرخ
امیر عظیمی
منمو چشم خیس و چک نویس شعر تازه توی دفترم
من اونیم که خط به خط تموم واژه های شعرو از برم
همونی که یه روزی سرپناه بی کسی تکیه گاهته
همونی که هنوزم پای حرفش موند و ساکته
عشق یه تنهایی مبهم من طلوع سرخ
صبحم که دارم از تو میخونم
من با تو مرز جونونم عشق تو
گرمای خونم درد و غصه هات به جونم
نوشتم از رو خطی تا بخونم واسه خاطرت
محاله هرچی بوده از خیال جفتمون بره
نگاه بکن چه حالیم خیالیم که گنگه توی خوابه تو
نگاه بکن نوشتم سرنوشتم از سوال بی جواب تو
من اونیم که خط به خط تموم واژه های شعرو از برم
همونی که یه روزی سرپناه بی کسی تکیه گاهته
همونی که هنوزم پای حرفش موند و ساکته
عشق یه تنهایی مبهم من طلوع سرخ
صبحم که دارم از تو میخونم
من با تو مرز جونونم عشق تو
گرمای خونم درد و غصه هات به جونم
نوشتم از رو خطی تا بخونم واسه خاطرت
محاله هرچی بوده از خیال جفتمون بره
نگاه بکن چه حالیم خیالیم که گنگه توی خوابه تو
نگاه بکن نوشتم سرنوشتم از سوال بی جواب تو
کلمات کلیدی :