آهنگ دیوار فرزاد فرخ

دیوار

فرزاد فرخ

عاقبت تقدیر بین ما دو تا دیوار ساخت
از منِ آزرده دل دیوانه ی بیمار ساخت
عاقبت عشقت مرا رسوای این دنیا کرد
دور شدم از چشم تو من ماندم و یک کوه درد

خاطراتت می‌زند آتش به قلب و جان من
روح من را می‌برد پیش تو ای مهربان من
من هنوزم میپرستم چشم زیبای تو را
عشق تو بر من جفا کرد بی وفا با من چرا

من غرورم را شکستم تا منو تو ما شویم
از خودم هر بار گذشتم تا ز هم شیدا شویم
من هنوزم می‌پرستم چشم زیبای تو را
عشق تو بر من جفا کرد بی وفا با من چرا

حال که از چشمِ تو و عشق تو من دور شدم
آنقدر محو تو بودم دگر کور شدم
آن زمانی که نگاهت را به قلبم کاشتم
کاش می‌فهمیدی عاشقانه دوستت داشتم

کاش میشد خاطراتت را فراموش کنم
آتش عشق تو را هر لحظه خاموش کنم
آنقدر دیوانه وار دور تو می‌چرخیدم
تازه فهمیدم چقدر بیهوده میجنگیدم
بیهوده میجنگیدم
بیهوده میجنگیدم

من غرورم را شکستم تا من و تو ما شویم
از خودم هر بار گذشتم تا ز هم شیدا شویم
من هنوزم می‌پرستم چشم زیبای تو را
عشق تو بر من جفا کرد بی وفا با من چرا
--:--
--:--