داستان عاشقانه
نیما مسیحا
دستم نمیرسه به بارون....این ابر تنپوشم نمیشه
من چیزیرو یادم نرفته.....چشمات فراموشم نمیشه
با ماه هرشب گریه کردم.....تو ماه بودی گریه کردی
من قول دادم باشم اما.....تو قول دادی برنگردی
هرگز فراموشت نکردم ....هرگز تورو از دست ندادم
عکست رو دیواره هنوزم....من خنده هاتو پس ندادم
بارون زده رو بالشم .....کم مونده که دیوونه شم
دنیام طوفانی شده شده .....هر چیزی بی تو بیخوده
از عشق چیزی کم نذار ....انقد دلتنگم نذار
چند روز مونده تا بهار.....برگرد بسه انتظار
هرگز فراموشت نکردم ....هرگز تورو از دست ندادم
عکست رو دیواره هنوزم....من خنده هاتو پس ندادم
من چیزیرو یادم نرفته.....چشمات فراموشم نمیشه
با ماه هرشب گریه کردم.....تو ماه بودی گریه کردی
من قول دادم باشم اما.....تو قول دادی برنگردی
هرگز فراموشت نکردم ....هرگز تورو از دست ندادم
عکست رو دیواره هنوزم....من خنده هاتو پس ندادم
بارون زده رو بالشم .....کم مونده که دیوونه شم
دنیام طوفانی شده شده .....هر چیزی بی تو بیخوده
از عشق چیزی کم نذار ....انقد دلتنگم نذار
چند روز مونده تا بهار.....برگرد بسه انتظار
هرگز فراموشت نکردم ....هرگز تورو از دست ندادم
عکست رو دیواره هنوزم....من خنده هاتو پس ندادم
کلمات کلیدی :