تهران
پالت
شهر من از شمال با کوه ها می رقصد از جنوب با کولی ها
شهر من از شمال با خاطره هایش می خوابد از جنوب با رویاها
قصه ایست این شهر بغض های سر بسته ایست هر بار
روزها از خواب ها بیدار و سرشار
شب تا روز بیدار
شهر من شهروندی پر از ماشین و سیمان است هر روز
شهر من هم عاشقی با چشم گریان است هر شب
شهر من را مردمش حرف نشنیدند به پند
شهر من را کودکی در چهارراهی کرده بند
شهر من بخند شهر من بخند
شهر من بخند شهر من بخند
شهر من صد قصه از عشق پنهان کرده است
شهر من صد شعر از درد بر جان کرده است
شهر من را سوز و ساز مردمانش برده هوش
از دلش آواز های عاشقان آید به گوش
شهر من با شب حدیث راه پر.خون می کند
کوچه کوچه قصه های عشق مجنون می کند
شهر من داستان قهرمان هایش به یادش مانده است
شهر من آوازهایی بی صدا در سوگ مردم خوانده است
شهر من بخند شهر من بخند
شهر من بخند شهر من بخند
شهر من از شمال با خاطره هایش می خوابد از جنوب با رویاها
قصه ایست این شهر بغض های سر بسته ایست هر بار
روزها از خواب ها بیدار و سرشار
شب تا روز بیدار
شهر من شهروندی پر از ماشین و سیمان است هر روز
شهر من هم عاشقی با چشم گریان است هر شب
شهر من را مردمش حرف نشنیدند به پند
شهر من را کودکی در چهارراهی کرده بند
شهر من بخند شهر من بخند
شهر من بخند شهر من بخند
شهر من صد قصه از عشق پنهان کرده است
شهر من صد شعر از درد بر جان کرده است
شهر من را سوز و ساز مردمانش برده هوش
از دلش آواز های عاشقان آید به گوش
شهر من با شب حدیث راه پر.خون می کند
کوچه کوچه قصه های عشق مجنون می کند
شهر من داستان قهرمان هایش به یادش مانده است
شهر من آوازهایی بی صدا در سوگ مردم خوانده است
شهر من بخند شهر من بخند
شهر من بخند شهر من بخند
کلمات کلیدی :