کوه
سیامک عباسی
نگاه کن برف جای تو نشسته
از اون بیرون ببین از پشت شیشه
هوا انقدر سرده توی خونه
درو که وا بذاری گرم می شه
تو از رفتن به من چیزی نگفتی
نمی دونم چرا محرم نبودم
بریدی، دوختی، اما عزیزم
عزیزم من مگه آدم نبودم؟
حالا من
با چهار تا دیوار و
شب های بیدار و
پاکت سیگار و
گریه تنها موندم
یه شب که سردم بود، عکساتو سوزوندم
از همه جا موندم
وقتی رفتی...
دیگه از آبروم چیزی نمونده
همین ته موندشم باید بریزی
آهای کوهی که پشت من نموندی
تو روی دوشمم باشی عزیزی
ببین توو زندگیم انقد دویدم
دیگه جون زمین خوردن ندارم
نه اینکه زندگی جذاب باشه
فقط حوصله ی مردن ندارم
حالا من
با چهار تا دیوار و
شب های بیدار و
پاکت سیگار و
گریه تنها موندم
یه شب که سردم بود، عکساتو سوزوندم
از همه جا موندم
وقتی رفتی...
کلمات کلیدی :