شهرِ حسود
علی زند وکیلی
ما از این شهرِ غریبِ بیتفاوت کوچ کردیم
از رفیقا زخم خوردیم تا یه روزی برنگردیم
خونهمون رو دوشمونه ، ما یه آهِ دورهگردیم
ما واقعاً باهم چه کردیم ؟
ما غنیمتهای بی رویای این جنگهای سردیم
زندگیمون کو ؟ ببین ما کشتههای بینبردیم
بیخبر از حالِ هم آوارهی دنیای دردیم
ما واقعاً باهم چه کردیم ؟
تلخه اما با هم نبودیم
ما آدمای شهرِ حسودیم
خسته از کابوس رفتن
دور از اون روزای روشن
بیتفاوت زیر این سقف کبودیم
پس بدین فرصتِ خندههامو
پس بدین شادیِ تو صدامو
پس بدین قلبِ عشق آشنامو
لااقل پس بدین گریههامو
تلخه اما با هم نبودیم
ما آدمای شهرِ حسودیم
خسته از کابوس رفتن
دور از اون روزای روشن
بیتفاوت زیر این سقف کبودیم
از رفیقا زخم خوردیم تا یه روزی برنگردیم
خونهمون رو دوشمونه ، ما یه آهِ دورهگردیم
ما واقعاً باهم چه کردیم ؟
ما غنیمتهای بی رویای این جنگهای سردیم
زندگیمون کو ؟ ببین ما کشتههای بینبردیم
بیخبر از حالِ هم آوارهی دنیای دردیم
ما واقعاً باهم چه کردیم ؟
تلخه اما با هم نبودیم
ما آدمای شهرِ حسودیم
خسته از کابوس رفتن
دور از اون روزای روشن
بیتفاوت زیر این سقف کبودیم
پس بدین فرصتِ خندههامو
پس بدین شادیِ تو صدامو
پس بدین قلبِ عشق آشنامو
لااقل پس بدین گریههامو
تلخه اما با هم نبودیم
ما آدمای شهرِ حسودیم
خسته از کابوس رفتن
دور از اون روزای روشن
بیتفاوت زیر این سقف کبودیم
کلمات کلیدی :