دلم بشکنه حرفی نیست
مازیار فلاحی
دلم بشکنه حرفی نیست
حقیقت رو ازت میخوام
بهم راحت بگو میری
حالا که سرده رؤیاهام
نمیدونم کجا بود که
دلتو دادی دست اون
خودت خورشید شدی بی من
منم دلتنگی بارون
یهبار فکر منم کن که
دلم داغون داغونه
تو میری عاقبت با اون
که دستهام خالی میمونه
دلم بشکنه حرفی نیست
فقط کاش لایقت باشه
میرم از قلب تو بیرون
که عشقش تو دلت جا شه
دلم بشکنه حرفی نیست
اگه تو یار و همراشی
ولی میشد بمونی و
کمی هم عاشقم باشی
نمیدونم کجا بود که
دلتو دادی دست اون
خودت خورشید شدی بی من
منم دلتنگی بارون
همه فکرش شده چشمات
گاهی دستاتو میگیره
یه وقت تنهاش نذاری که
مثه من میشه، میمیره
دلم بشکنه حرفی نیست
فقط کاش لایقت باشه
میرم از قلب تو بیرون
که عشقش تو دلت جا شه
حقیقت رو ازت میخوام
بهم راحت بگو میری
حالا که سرده رؤیاهام
نمیدونم کجا بود که
دلتو دادی دست اون
خودت خورشید شدی بی من
منم دلتنگی بارون
یهبار فکر منم کن که
دلم داغون داغونه
تو میری عاقبت با اون
که دستهام خالی میمونه
دلم بشکنه حرفی نیست
فقط کاش لایقت باشه
میرم از قلب تو بیرون
که عشقش تو دلت جا شه
دلم بشکنه حرفی نیست
اگه تو یار و همراشی
ولی میشد بمونی و
کمی هم عاشقم باشی
نمیدونم کجا بود که
دلتو دادی دست اون
خودت خورشید شدی بی من
منم دلتنگی بارون
همه فکرش شده چشمات
گاهی دستاتو میگیره
یه وقت تنهاش نذاری که
مثه من میشه، میمیره
دلم بشکنه حرفی نیست
فقط کاش لایقت باشه
میرم از قلب تو بیرون
که عشقش تو دلت جا شه
کلمات کلیدی :