دایره ها
کامنت
خسته ام از نشستن و دیدن و دیدن گذر روزها
خسته ام از دویدن رو دایره ها
انگار یکی هست بجای من که میبره من رو به جلوتر
انگار یکی هست همراه من که میبنده راه من رو وووو
خسته ام از رسیدن به جایی که هرگز نمیخوام من
خسته ام از رفتن تا آخر راهی که من نمیخوام
خسته ام از پا گذاشتن رو جای پای این و اون
خسته ام از گفتن این که چقدر خستم من و خستم من و
من دور شدم از اونچه بودم از قبل
انگار یکی هست بجای من
خسته ام از دویدن رو دایره ها
انگار یکی هست بجای من که میبره من رو به جلوتر
انگار یکی هست همراه من که میبنده راه من رو وووو
خسته ام از رسیدن به جایی که هرگز نمیخوام من
خسته ام از رفتن تا آخر راهی که من نمیخوام
خسته ام از پا گذاشتن رو جای پای این و اون
خسته ام از گفتن این که چقدر خستم من و خستم من و
من دور شدم از اونچه بودم از قبل
انگار یکی هست بجای من
کلمات کلیدی :