آهنگ گمشدگان رضا یزدانی

گمشدگان

رضا یزدانی

هیچ راهی واسه موندن نداری
وقتی با غریبه‌ها خودی‌تری
وقتی که خونه شبیه خونه نیست
خودتو به سمت غربت می‌بری
تنهایی حالتو بدتر می‌کنه
وقتی که گم شده باشی توی سکوت
ریشه‌هاتو در میاری از خاک
وقتی که هیچ راهی نمونده رو به روت

چه دقیقه‌هایی که با حسرت
بین آدمای خوشبخت گذشت
کی می‌تونه حالت رو درک کنه؟
کی می‌دونه که چقدر سخت گذشت؟

روی پاهای خودت درد بکش
توی قید و بند این شهر نباش
به خودت توی زندگی پشت نکن
با خودت توی آینه قهر نباش

حتی با دستای خالی میشه
گره‌های زندگی رو وا کرد
سمت اینده روشن با عشق
میشه راه تازه‌ای پیدا کرد
ته قصه خودش رو پیدا کرد
اون که بین جمعیت گم شده بود
اونی که به جای زخمای خودش
مرهم زخمای مردم شده بود

چه دقیقه‌هایی که با حسرت
بین آدمای خوشبخت گذشت
کی می‌تونه حالت رو درک کنه؟
کی می‌دونه که چقدر سخت گذشت؟
کلمات کلیدی :
--:--
--:--