آهنگ لعنتی ترین حوالی  شهاب مظفری

لعنتی ترین حوالی

شهاب مظفری

دیدم داری از دور قدم میزنی کنارت یکی هست که من نیستم
تو اونقدر محو نگاهشی و من میریزه دلم مات می ایستم
تا میپیچه دستاشو دور تنت یه جور بدی گیج میره سرم
نگاهت میکنه با یه حاله عجیب میخواد پاره شه این رگه گردنم
میخوام رد شم آهسته از پیشه تو میترسم که شرمنده شی پیشه من
نیاری به روتو بخندی فقط با چشمات بگی خواهشن حرف نزن , حرف نزن
من عادت ندارم به این حاله بد چیکار کردی با من که من این شدم
خجالت نکش خوب نگاهم کن ببین که بعد از تو من پیر و غمگین شدم
دیگه تا ابد این حوالی منو نمیبینی راحت بگیر دستشو
نیاد اون روزی که بیای پیشمو بگی دل برید و ازم خسته شد

تو آیندتو میبینی پیشه اون من آه میکشم واسه گذشتمون
نبودی ببینی که بعدت همه چه حرفایی دارن میگن پشتمون
تو دستاشو میگیری محکمترو که انگار یادت نیست کی پشتته
یه چیزی قایم کردی پشته سرت گمونم یه حلقه تویه مشتته
من عادت ندارم به این حاله بد چیکار کردی با من که من این شدم
خجالت نکش خوب نگاهم کن ببین که بعد از تو من پیر و غمگین شدم
دیگه تا ابد این حوالی منو نمیبینی راحت بگیر دستشو
نیاد اون روزی که بیای پیشمو بگی دل برید و ازم خسته شد
--:--
--:--