آهنگ غربیانه محمد معتمدی

غربیانه

محمد معتمدی

من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید
هر که دارد ز شما مرغ اسیری به قفس
برده در باغ و یاد منش آزاد کنید
فصل گل می گذرد هم نفسان بهر خدا
بنشینید به باغی و مرا یاد کنید
بیستون بر سر راه است مبادا از شیرین
خبری گفته و غمگین دل فرهاد کنید
من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید
--:--
--:--