عید من

عیدِ من موهای موجیِ توئه
وقتی که بازه و وقتی می بندی

عید من فلشِ دوربینیه که
تو رو به روشی و بَراش می خندی

عید من مامان و باباییَن که
بینشون دعوا و جنگی نباشه

عید من اون شبیِ که تا صبحش
بالشی خیس از دلتنگی نباشه

عید من مثل یه بخاری گرمه
یه فرش که وسط اتاق بیفته

عید من هنوزم خیلی کوچیکه
می تونه ساده اتفاق بیفته

عید من لاستیکِ نو واسه باباست
که ماشینش معاینه بگیره

عید من اون روزه که هیچ مادری
نشه سرطان سینه بگیره

عید من یه روزِ خوب و آرومه
که هیچ داداشی تو زندون نباشه

عید من اون روزه که آرزوهام
حتی کم ترینش گرون نباشه

عید من می تونه اون لحظه ای که
تو هم به یاد من افتادی باشه

عید من می تونه یه عکس خوشگل
جلوی میدونِ آزادی باشه