آهنگ منزوی رستاک

منزوی

رستاک

خودم وُ دور کردم از چشمات
که بیفته تبِت از آغوشم
از همون شب موهام سفید شد وُ
از همون شب سیاه می پوشم

ترک کردم هوای دختری وُ
که هواییم کرده بود چشاش
توی تب سوختم نفهمیدی
تبِ واگیرِ من مراقب باش

فکر کردی تمامِ مشکلت وُ
تو یه آغوشِ گرم حل کردی ؟
نه عزیزم ، کدوم آرامش ؟
منِ دیوونه رو بغل کردی

همه می گن که مردا معمولا
زیرِ آوارِ غم قَوی می شن
بعضی از مردا اما می شکنن
شکلِ شعرای منزوی می شن

تو دلِ خونه نه ! عزیزِ دلم
مردا تو راهِ خونه می بارن
مثلِ ابرای سرد وُ سنگینن
که همیشه شبونه می بارن
کلمات کلیدی :
--:--
--:--