آوازم را میرقصیدی
دال
شب، که راز بودنت را پوشید
باد، که ساز دیدنت را سر داد
ابر، که شوق خنده ات را بارید
من، که شعر ماندنت را خواندم
لبهایم را میخندیدی
چشمانم را میباریدی
در رویایت میچرخیدم
آوازم را میرقصیدی
من، هوای با تو سر کردن
تو، دو راهی خطر کردن
ما، در انتظار مهتاب ماندیم
ما، شبیه هم ترانه ای خواندیم
شب، که راز بودنت را پوشید
باد، که ساز دیدنت را سر داد
ابر، که شوق خنده ات را بارید
من، که شعر ماندنت را خواندم
لبهایم را میخندیدی
چشمانم را میباریدی
در رویایت میچرخیدم
آوازم را میرقصیدی
باد، که ساز دیدنت را سر داد
ابر، که شوق خنده ات را بارید
من، که شعر ماندنت را خواندم
لبهایم را میخندیدی
چشمانم را میباریدی
در رویایت میچرخیدم
آوازم را میرقصیدی
من، هوای با تو سر کردن
تو، دو راهی خطر کردن
ما، در انتظار مهتاب ماندیم
ما، شبیه هم ترانه ای خواندیم
شب، که راز بودنت را پوشید
باد، که ساز دیدنت را سر داد
ابر، که شوق خنده ات را بارید
من، که شعر ماندنت را خواندم
لبهایم را میخندیدی
چشمانم را میباریدی
در رویایت میچرخیدم
آوازم را میرقصیدی
کلمات کلیدی :