ﻣﺨﻤﺼﻪ
کاوه آفاق
ﻣﺨﻤﺼﻪ ﻱ ﺗﻨﻬﺎﻳﻴﻪ
ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺟﻬﺎﻥ ﺍﻧﺘﻘﺎﻡ
ﺍﻳﻨﺠﺎ ﻫﻤﻪ ﻏﺮﻳﺒﻪﺍن
ﻭﻟﻲ ﻣﻴﮕﻦ ﻛﻪ ﺁﺷﻨﺎﻥ
ﻓﻘﻂ ﻳﻪ ﺑﺎﺭ ﺗﻜﻴﻪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺰﻥ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺣﻖ ﻣﻨﻪ
ﺍﻳﻦ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﻱ ﻋﻤﺮ ﻛﻨﺎﺭ ﺗﻮﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻴﮕﺬﺭﻩ
جامعه آزارم داد
جامعه انکارم کرد
آخرین ضربه شو زد
جامعه بیمارم کرد
خالیم از هر اعتماد
از اعتماد حتی به تو
پایان قصه ها رسید، نیومد اما روز نو
رسیده فصل انهدام تو این حوالی غریب
کسی زمینو نشناخت که زاده شد چرا فریب
جای نبودنت کبود، زخمای رفتنت سیاه
هر روز اضافه میشه به این حسرتای من یه آه
ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺟﻬﺎﻥ ﺍﻧﺘﻘﺎﻡ
ﺍﻳﻨﺠﺎ ﻫﻤﻪ ﻏﺮﻳﺒﻪﺍن
ﻭﻟﻲ ﻣﻴﮕﻦ ﻛﻪ ﺁﺷﻨﺎﻥ
ﻓﻘﻂ ﻳﻪ ﺑﺎﺭ ﺗﻜﻴﻪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺰﻥ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺣﻖ ﻣﻨﻪ
ﺍﻳﻦ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﻱ ﻋﻤﺮ ﻛﻨﺎﺭ ﺗﻮﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻴﮕﺬﺭﻩ
جامعه آزارم داد
جامعه انکارم کرد
آخرین ضربه شو زد
جامعه بیمارم کرد
خالیم از هر اعتماد
از اعتماد حتی به تو
پایان قصه ها رسید، نیومد اما روز نو
رسیده فصل انهدام تو این حوالی غریب
کسی زمینو نشناخت که زاده شد چرا فریب
جای نبودنت کبود، زخمای رفتنت سیاه
هر روز اضافه میشه به این حسرتای من یه آه
کلمات کلیدی :