آهنگ یک نفر میرسد از راه کسری زاهدی

یک نفر میرسد از راه

کسری زاهدی

یک نفر میرسد از راه که ماه پیش نگاهش کم است…
بر دل من مرهم است دل شده دیوانه ی او وای وای!
یک نفر میرسد از راه؛ که من چشم دلم روشن است…
صاحب قلب من است؛ اشک منو شانه او وای وای!
دلدار میرسد و انگار آمده است؛ این بار با من دل خسته بماند…
باران میزند و ای کاش؛ پنجره ی قلبش رو به همه بسته بماند!

یک نفر میرسد از راه که ماه پیش نگاهش کم است…
بر دل من مرهم است دل شده دیوانه ی او وای وای!
یک نفر میرسد از راه؛ که من چشم دلم روشن است…
صاحب قلب من است؛ اشک منو شانه او وای وای!
آینه باران کنید این شهرو چراغان کنید…
چون که به من میرسد او این بار…

جان فدایش کنید عشق صدایش کنید!
وای که چه زیبا شود؛ این دیدار!
یک نفر میرسد از راه؛ که ماه پیش نگاهش کم است…
بر دل من مرهم است؛ دل شده دیوانه ی او وای وای!
یک نفر میرسد از راه؛ که من چشم دلم روشن است…
صاحب قلب من است؛ اشک منو شانه او وای وای!

یار و قرارم هرچه که دارم؛ ز سفر می آید!
دیده ام او را گفته است؛ امشب که دگر می آید…
دل نگرانم من دل نگرانم …
یک نفر میرسد از راه؛ که ماه پیش نگاهش کم است…
بر دل من مرهم است دل شده دیوانه ی او وای وای!
یک نفر میرسد از راه؛ که من چشم دلم روشن است…
صاحب قلب من است؛ اشک منو شانه او وای وای!
--:--
--:--