کمک
یاس
[هيچ کس]
بعد اين همه مدت فهميديم که ما
خودخواه نيستيم کمک هست به جا
لحظه ها سپري ميشن پس بذار
هم صدا کنيم با دشمني به داد
چونکه همين يه بار داره نفرت که سام
ميکشم که باز بگمش ببار
اينو بدونين بدونه اينکه
بمونيم بمونه اينکه
حرف تا وقتي که زمين ميچرخه
کمک به هم نوع واسه چي سخته؟
همه برپا از جا دست همو بگيريمو
به جاي اينکه بشينيمو نگاه کنين ببينينو
که ما داريم اما واسه کسي ديگه کمبود
درسته ترکيم اما مثه اينکه تنپوشه
کسي رو که لياقت داره بهش کمک کن
خدا رياست داده کمک کن مردم
بني آدم اعضاي يکديگرند که در آفرينش ز يک گوهرند
بني آدم اعضاي يکديگرند که در آفرينش ز يک گوهرند
[ياس]
اگه شصت مرد شرخر دست به دست شن
پرپر کنن من در به در شم
هشصد مسلسل هست تو دستمو
صرفاً به دشمن من نترسم
از بس که من بحث سرنوشتم
هرکس به من دستش گرفت
اما خنجر بزد محکم به پشتم
لعنت به من دوست بود يا دشمن
اما معما اينجاست
که هرکس ازم باز کمک خاست
من صد در صد هستم
مثه سنت نسلاً به نسلم
واسه اونايي که خستن بي مسکن
واسه فراموشي از باده مستن
توي مشکلات دستم ببستن
از دردو از غم شکستن
بني آدم اعضاي يکديگرند که در آفرينش ز يک گوهرند
بني آدم اعضاي يکديگرند که در آفرينش ز يک گوهرند
[هيچ کس]
تاسه باشه حاضر واسه سازه تازه تاسه باشه واسه گوشه نازه کاسه تا که کمک چون مرد تو بعد تو مرد چو ره که ماها خودخواهيم گوش کن پس
[ياس]
ما شديم خسته بس از دست شست ناسپاس
که ياءس عاقبت کسايي که بزرگ شدن به دستِ ياس و هيچ کس
که راهو رسم ارزش دادن به بخشش که ياد دادن
[هيچ کس]
حالا ميخام به حاشيه بريم بحث عوض شه هس غرض
که بگيم هس مرض که ماها نميتونيم رپو به سادگي ترک کنيم
از هر قومي، مردمي دوسمون دارن نميتونين ما رو طرد کنين
[ياس]
ببين اميد تو دله ماست بس کنيد
که بتونين ما رو از عشقمون سرد کنين
حرف ما رو بشنوينو از بر کنين
به جاي اينکه بخاين مارو دلسرد کنين
بني آدم اعضاي يکديگرند که در آفرينش ز يک گوهرند
بني آدم اعضاي يکديگرند که در آفرينش ز يک گوهرند
بني آدم اعضاي يکديگرند که در آفرينش ز يک گوهرند
بني آدم اعضاي يکديگرند که در آفرينش ز يک گوهرند
بعد اين همه مدت فهميديم که ما
خودخواه نيستيم کمک هست به جا
لحظه ها سپري ميشن پس بذار
هم صدا کنيم با دشمني به داد
چونکه همين يه بار داره نفرت که سام
ميکشم که باز بگمش ببار
اينو بدونين بدونه اينکه
بمونيم بمونه اينکه
حرف تا وقتي که زمين ميچرخه
کمک به هم نوع واسه چي سخته؟
همه برپا از جا دست همو بگيريمو
به جاي اينکه بشينيمو نگاه کنين ببينينو
که ما داريم اما واسه کسي ديگه کمبود
درسته ترکيم اما مثه اينکه تنپوشه
کسي رو که لياقت داره بهش کمک کن
خدا رياست داده کمک کن مردم
بني آدم اعضاي يکديگرند که در آفرينش ز يک گوهرند
بني آدم اعضاي يکديگرند که در آفرينش ز يک گوهرند
[ياس]
اگه شصت مرد شرخر دست به دست شن
پرپر کنن من در به در شم
هشصد مسلسل هست تو دستمو
صرفاً به دشمن من نترسم
از بس که من بحث سرنوشتم
هرکس به من دستش گرفت
اما خنجر بزد محکم به پشتم
لعنت به من دوست بود يا دشمن
اما معما اينجاست
که هرکس ازم باز کمک خاست
من صد در صد هستم
مثه سنت نسلاً به نسلم
واسه اونايي که خستن بي مسکن
واسه فراموشي از باده مستن
توي مشکلات دستم ببستن
از دردو از غم شکستن
بني آدم اعضاي يکديگرند که در آفرينش ز يک گوهرند
بني آدم اعضاي يکديگرند که در آفرينش ز يک گوهرند
[هيچ کس]
تاسه باشه حاضر واسه سازه تازه تاسه باشه واسه گوشه نازه کاسه تا که کمک چون مرد تو بعد تو مرد چو ره که ماها خودخواهيم گوش کن پس
[ياس]
ما شديم خسته بس از دست شست ناسپاس
که ياءس عاقبت کسايي که بزرگ شدن به دستِ ياس و هيچ کس
که راهو رسم ارزش دادن به بخشش که ياد دادن
[هيچ کس]
حالا ميخام به حاشيه بريم بحث عوض شه هس غرض
که بگيم هس مرض که ماها نميتونيم رپو به سادگي ترک کنيم
از هر قومي، مردمي دوسمون دارن نميتونين ما رو طرد کنين
[ياس]
ببين اميد تو دله ماست بس کنيد
که بتونين ما رو از عشقمون سرد کنين
حرف ما رو بشنوينو از بر کنين
به جاي اينکه بخاين مارو دلسرد کنين
بني آدم اعضاي يکديگرند که در آفرينش ز يک گوهرند
بني آدم اعضاي يکديگرند که در آفرينش ز يک گوهرند
بني آدم اعضاي يکديگرند که در آفرينش ز يک گوهرند
بني آدم اعضاي يکديگرند که در آفرينش ز يک گوهرند
کلمات کلیدی :