همه چی درست میشه
یاس
(همخوان)
همه چی مثل قبل
خوبِ خوب میشه و
غمها دور میشن و
دلامون نزدیک تر از قبل به هم
مثلِ قبل
خوبِ خوب میشه و
غمها دور میشن و
دلامون نزدیک تر از قبل به هم
(ورس ۱)
من که قبلِ دنیا اومدن به لطفِ خالق
بدونِ تجربه شدم تو نطفه بالغ
تمومِ نامردیها رو دونه دونه یادمه
وقتی بهترین عطر بوی خون آدمه
قانون میگه بی رحمی رو مرسوم بدونم و
بعد باز پاک و معصوم بمونم
این یه حرف حقه؟
یا یه طنز تلخه؟
از یه مغز بسته
که فکر نفع و نفته
ستمکارا فقط به غارت بردن و
ستمدیدهها توی حقارت مردن و
و تیکههای تو رو با شوق میبرن
با نهایت میل با قاشق میخورن
ولی چرا تو آرزو رو توی سینه کشتی
فکرت اینه که تو همیشه زین به پشتی؟
خدا دیر گیره ولی شیر گیره
یه روزی هم سر ستم به زیر تیغ میره
(همخوان)
همه چی مثل قبل
خوبِ خوب میشه و
غمها دور میشن و
دلامون نزدیک تر از قبل به هم
مثلِ قبل
خوبِ خوب میشه و
غمها دور میشن و
دلامون نزدیک تر از قبل به هم
(ورس ۲)
از اینکه اینجام اوست کریم شاکرم
بهم کلی حال دادی میمونه تو خاطرم
هوامو داشته باش میشناسی یاسرم
خلاصه خیلی دمت گرم خیلی چاکرم
تو اون زمانی که من هستم در حال نوشتن
انگار که روبروی درهای بهشتم
پس تو میکروفن رو بردار بدش من
دور من یه دایره با پرگار بکش مرد
دلم میگه سکوت مرگبار رو بشکن
اوج موفقیت فردات رو عشق است
یه کرگر ساده یا سردار یه کشور
تو واسه خودتی منم یه سرباز که چشمم
به فرادست عشقم یه دریاست
به کشور به فرداش تشنم به فریاد
قصم و حرفام و مصرع و ابیات
و حسّم رو دریاب
نبری اسمم رو از یاد
وقتی زیر بار فشار چشات خونه
وقتی بهت میگن اینو بچاق نجات دوده
وقتی آرامشت خشاب خشاب قرصه
وقتی فقط دور و برت بچاپ بچاپ دزده
وقتی دم خونت به امید گنج در زدن
اونا که تو رو واسه خودت بخوان پنج درصدن
وقتی طناب نجاتت رو با عقده میبرن
تماشا میکنن میخندن و تخمه میخورن
وقتی بیکارها غاصبن و دیوارها کاذبن
بیدارها کاسبن و بیزارها عازمن
تنها راه اینه که با دیدگاه تازه تر
پیش بریم ما به پیشواز سال بعد
(همخوان)
همه چی مثل قبل
خوبِ خوب میشه و
غمها دور میشن و
دلامون نزدیک تر از قبل به هم
مثلِ قبل
خوبِ خوب میشه و
غمها دور میشن و
دلامون نزدیک تر از قبل به هم
(ورس۳)
تو این شرایطِ بد و نامرد اقتصادی
که باید بسازی با درد افتضاحی
که اجتماع رو کرده تبدیل به دشنه زاری
که باید پشت سرت دو تا چشم بذاری
ولی بکش بیرون از این فکر بیخودی
مشتی بس کن به مولا سکته میکنی
نشسته کشتی خودم به گل
یکی باید همین حرفها رو به خودم بگه
ولی مطمئنم تو هم به آرزوت میرسی
حتی وقتی زندگی به تار موت میرسید
پنجره رو باز کن تا صدات به سقف
آسمون برسه با من این رو داد بزن
(همخوان)
همه چی مثل قبل
خوبِ خوب میشه و
غمها دور میشن و
دلامون نزدیک تر از قبل به هم
مثلِ قبل
خوبِ خوب میشه و
غمها دور میشن و
دلامون نزدیک تر از قبل به هم
مثلِ قبل
همه چی مثل قبل
خوبِ خوب میشه و
غمها دور میشن و
دلامون نزدیک تر از قبل به هم
مثلِ قبل
خوبِ خوب میشه و
غمها دور میشن و
دلامون نزدیک تر از قبل به هم
(ورس ۱)
من که قبلِ دنیا اومدن به لطفِ خالق
بدونِ تجربه شدم تو نطفه بالغ
تمومِ نامردیها رو دونه دونه یادمه
وقتی بهترین عطر بوی خون آدمه
قانون میگه بی رحمی رو مرسوم بدونم و
بعد باز پاک و معصوم بمونم
این یه حرف حقه؟
یا یه طنز تلخه؟
از یه مغز بسته
که فکر نفع و نفته
ستمکارا فقط به غارت بردن و
ستمدیدهها توی حقارت مردن و
و تیکههای تو رو با شوق میبرن
با نهایت میل با قاشق میخورن
ولی چرا تو آرزو رو توی سینه کشتی
فکرت اینه که تو همیشه زین به پشتی؟
خدا دیر گیره ولی شیر گیره
یه روزی هم سر ستم به زیر تیغ میره
(همخوان)
همه چی مثل قبل
خوبِ خوب میشه و
غمها دور میشن و
دلامون نزدیک تر از قبل به هم
مثلِ قبل
خوبِ خوب میشه و
غمها دور میشن و
دلامون نزدیک تر از قبل به هم
(ورس ۲)
از اینکه اینجام اوست کریم شاکرم
بهم کلی حال دادی میمونه تو خاطرم
هوامو داشته باش میشناسی یاسرم
خلاصه خیلی دمت گرم خیلی چاکرم
تو اون زمانی که من هستم در حال نوشتن
انگار که روبروی درهای بهشتم
پس تو میکروفن رو بردار بدش من
دور من یه دایره با پرگار بکش مرد
دلم میگه سکوت مرگبار رو بشکن
اوج موفقیت فردات رو عشق است
یه کرگر ساده یا سردار یه کشور
تو واسه خودتی منم یه سرباز که چشمم
به فرادست عشقم یه دریاست
به کشور به فرداش تشنم به فریاد
قصم و حرفام و مصرع و ابیات
و حسّم رو دریاب
نبری اسمم رو از یاد
وقتی زیر بار فشار چشات خونه
وقتی بهت میگن اینو بچاق نجات دوده
وقتی آرامشت خشاب خشاب قرصه
وقتی فقط دور و برت بچاپ بچاپ دزده
وقتی دم خونت به امید گنج در زدن
اونا که تو رو واسه خودت بخوان پنج درصدن
وقتی طناب نجاتت رو با عقده میبرن
تماشا میکنن میخندن و تخمه میخورن
وقتی بیکارها غاصبن و دیوارها کاذبن
بیدارها کاسبن و بیزارها عازمن
تنها راه اینه که با دیدگاه تازه تر
پیش بریم ما به پیشواز سال بعد
(همخوان)
همه چی مثل قبل
خوبِ خوب میشه و
غمها دور میشن و
دلامون نزدیک تر از قبل به هم
مثلِ قبل
خوبِ خوب میشه و
غمها دور میشن و
دلامون نزدیک تر از قبل به هم
(ورس۳)
تو این شرایطِ بد و نامرد اقتصادی
که باید بسازی با درد افتضاحی
که اجتماع رو کرده تبدیل به دشنه زاری
که باید پشت سرت دو تا چشم بذاری
ولی بکش بیرون از این فکر بیخودی
مشتی بس کن به مولا سکته میکنی
نشسته کشتی خودم به گل
یکی باید همین حرفها رو به خودم بگه
ولی مطمئنم تو هم به آرزوت میرسی
حتی وقتی زندگی به تار موت میرسید
پنجره رو باز کن تا صدات به سقف
آسمون برسه با من این رو داد بزن
(همخوان)
همه چی مثل قبل
خوبِ خوب میشه و
غمها دور میشن و
دلامون نزدیک تر از قبل به هم
مثلِ قبل
خوبِ خوب میشه و
غمها دور میشن و
دلامون نزدیک تر از قبل به هم
مثلِ قبل
کلمات کلیدی :