آهنگ پیر میشم معین زد

پیر میشم

معین زد

و چه زیباست تو را داشتنت
هر چه باید همه را داشت تنت
من حسودم که تو باید با من
ولی افسوس همه شهر تو را داشتنت

من رها، عاشق تنهاییه خویش
تو ولی عاشق تن هایی و خویش
و چه دلگیر شده پاییزم
اسمان ابری و برگ ها همه هی میریزن

تو گمان میکنی من خوشحالم؟
همه چیزم روالست و دلی خوش دارم؟
تو نمیدانی که نابود شدم؟
و نشستم سر تابوت خودم

تو نمیفهمی چطور غمگینم؟
تو خدایی شده ای در دینم
که خدا خالق عشق است ولی
من سکوتم به تو میگفت نری

بیا هنو کسی نیومده جات
بیا بذا بپیچه بازم تو همه جا صدات
بیا بگو تو هم دلت همینو میخواد
هی بگو توام دلت همینو میخواد


بیا، تو که هنوزم توی سرمی
تو همه شعرام میبینمت تورو علنی
بیا، بگو هنوزم طرف منی
هینذا فک کنم لب و دهنی

شاعر شعر منه بی حوصله
تنگ نشد باز برایم دلت
حال و هوایت چطور است ها؟
رفتی و هر ثانیه ام هفت سال

بعد تو هر روز قسم خورده ام
هر که، که پرسید چطوری؟
بگم مرده ام

گردش فصل مرا پیرم کرد
من جوانم ولی پیرم نه؟
خود من با خود من میزد حرف
من به چشمان خودم دیدم رفت

و مقصر تو نبودی منه من خالی بود
مشکل عشق من و تو همه اش مالی بود
که من از چشم تو افتاد ولی
من سکوتم به تو میگفت

بیا هنو کسی نیومده جات
بیا بذا بپیچه بازم تو همه جا صدات
بیا بگو تو هم دلت همینو میخواد
هی بگو توام دلت همینو میخواد

بیا، تو که هنوزم توی سرمی
تو همه شعرام میبینمت تورو علنی
بیا، بگو هنوزم طرف منی
هی نذا فک کنم لب و دهنی

اولین بار تو به اغوش کشیدی تن و با
بوسه های تو شدم عاشق من
بگذرد سالی و صد سال دگر
میشم از یاد تو من فارق؟
نه

پیر میشم
پیر میشم و تو در ذهن منی
و عصایی که میخورد به زمین
من شدم بارکش خاطره ها
کمرم خم شد از این فاصله ها

زندگی، عشق، قماری که من باختمش
من باختمش
عاشقان از بغل هم خدا کاش نرن
--:--
--:--