پرواز
سیاوش قمیشی
من و تو دوتا پرنده تو قفس زندونی بودیم.
جای پر زدن نداشتیم ولی آسمون میبودیم.
ابر و بارون و می دیدیم ،اما دنیامون قفس بود.
چشم به دور دستا نداشتیم همینم واسه ما بس بود.
اما یک روز اونایی که مارو باهم دوست نداشتن.
تورو پر دادن و جاتم یه دونه آینه گذاشتن.
من خوش باور ساده فکر میکردم.
روبرومی گاهی اشتباه میکردم.
من کدوم تو کدومی با تو زندگی میکردم قفس تنگ سیاهو.
عشق تو از خاطره ام برد عشق پر زدن تا ماهو.
اما یک روز باد وحشی رویاهامو با خودش برد.
قفس افتادو شکستو آینه افتادو ترک خورد.
تازه فهمیدم دروغ بود دنیایی که ساخت بودم.
دردم از اینه که عمری خودمو نشناخته بودم.
تو تو آسمونا بودی با پرنده های آزاد.
من تن خسته رو حتی یه دفعه یادت نیفتاد.
حالا این قفس شکسته راه آسمون شده واز.
اما تو قفس نشسته ام یادم رفته پرواز.
جای پر زدن نداشتیم ولی آسمون میبودیم.
ابر و بارون و می دیدیم ،اما دنیامون قفس بود.
چشم به دور دستا نداشتیم همینم واسه ما بس بود.
اما یک روز اونایی که مارو باهم دوست نداشتن.
تورو پر دادن و جاتم یه دونه آینه گذاشتن.
من خوش باور ساده فکر میکردم.
روبرومی گاهی اشتباه میکردم.
من کدوم تو کدومی با تو زندگی میکردم قفس تنگ سیاهو.
عشق تو از خاطره ام برد عشق پر زدن تا ماهو.
اما یک روز باد وحشی رویاهامو با خودش برد.
قفس افتادو شکستو آینه افتادو ترک خورد.
تازه فهمیدم دروغ بود دنیایی که ساخت بودم.
دردم از اینه که عمری خودمو نشناخته بودم.
تو تو آسمونا بودی با پرنده های آزاد.
من تن خسته رو حتی یه دفعه یادت نیفتاد.
حالا این قفس شکسته راه آسمون شده واز.
اما تو قفس نشسته ام یادم رفته پرواز.
کلمات کلیدی :