مادر
امین بانی
موهات سفید شد
مثل برف پشت شیشه
میخوام که برگردم به روزای گذشته
اما نمیشه اما نمیشه
لبخند تو تصویر من از زندگیمه
دلتنگیای تو ته دیوونگیمه
کاش تا ته دنیا رو زانوهات بخوابم
من خستم از دیدارهای نصفه نیمه
یک لحظه از آغوش تو جایی نمیرم
چیزی نمیخوام وقتی دستاتو بگیرم
من واسه تو زندم وگرنه میشه هرروز از غصهی خطّای پیشونیت بمیرم
پشتت که خم میشه جهانم تار میشه
هفت آسمون روی سرم آوار میشه
موسیقی لالاییای تو نباشه
شب از صدای گریههام بیدار میشه
از دور دلتنگیمو تو رویا بغل کن
مثل برف پشت شیشه
میخوام که برگردم به روزای گذشته
اما نمیشه اما نمیشه
لبخند تو تصویر من از زندگیمه
دلتنگیای تو ته دیوونگیمه
کاش تا ته دنیا رو زانوهات بخوابم
من خستم از دیدارهای نصفه نیمه
یک لحظه از آغوش تو جایی نمیرم
چیزی نمیخوام وقتی دستاتو بگیرم
من واسه تو زندم وگرنه میشه هرروز از غصهی خطّای پیشونیت بمیرم
پشتت که خم میشه جهانم تار میشه
هفت آسمون روی سرم آوار میشه
موسیقی لالاییای تو نباشه
شب از صدای گریههام بیدار میشه
از دور دلتنگیمو تو رویا بغل کن
کلمات کلیدی :