قهوه ی قجری
محسن چاوشی
گاهی بهانه هوسی باشم
یا پشت میله ی قفسی باشم
من راضی ام به هرچه تو می خواهی
ترجیح می دهی چه کسی باشم؟
من خام بودم و تو پرم کردی
با اینکه از تو خاطره ام خالیست
مردی که روبروی تو می خواند
جز یک نوار پر شده چیزی نیست
دیوار دور خانه ی من چینی است
دار و ندارم آنچه که می بینی است
غیر از خودت که واقعیت داری
هر آنچه دیده ام همه تزئینی است
من یوسفم که برای تماشایت
با حبس با توطئه می سازم
هر روز پیش چشم برادرها
خود را درون چاه می اندازم
من سال های سال از این خانه
بیرون نرفته ام که تو برگردی
یکبار هم که آمده ای ما را
مهمان به قهوه قجری کردی
دیوار دور خانه ی ما چینی است
دار و ندارم آنچه که می بینی است
من عاشق تویی شده بودم که
تنها تنها تنها تنها تنها تنها
دیوار دور خانه ی من چینی است
دار و ندارم آنچه که می بینی است
غیر از خودت که واقعیت داری
هر آنچه دیده ام همه تزئینی است
از هر شب بدون تو بیزارم
از وهم ها و این همه انکارم
این حرف ها نشانه ی سودا نیست
من حدس می زنم که جنون دارم
...من حدس می زنم که جنون
یا پشت میله ی قفسی باشم
من راضی ام به هرچه تو می خواهی
ترجیح می دهی چه کسی باشم؟
من خام بودم و تو پرم کردی
با اینکه از تو خاطره ام خالیست
مردی که روبروی تو می خواند
جز یک نوار پر شده چیزی نیست
دیوار دور خانه ی من چینی است
دار و ندارم آنچه که می بینی است
غیر از خودت که واقعیت داری
هر آنچه دیده ام همه تزئینی است
من یوسفم که برای تماشایت
با حبس با توطئه می سازم
هر روز پیش چشم برادرها
خود را درون چاه می اندازم
من سال های سال از این خانه
بیرون نرفته ام که تو برگردی
یکبار هم که آمده ای ما را
مهمان به قهوه قجری کردی
دیوار دور خانه ی ما چینی است
دار و ندارم آنچه که می بینی است
من عاشق تویی شده بودم که
تنها تنها تنها تنها تنها تنها
دیوار دور خانه ی من چینی است
دار و ندارم آنچه که می بینی است
غیر از خودت که واقعیت داری
هر آنچه دیده ام همه تزئینی است
از هر شب بدون تو بیزارم
از وهم ها و این همه انکارم
این حرف ها نشانه ی سودا نیست
من حدس می زنم که جنون دارم
...من حدس می زنم که جنون
کلمات کلیدی :