فکرشم نکرده بودم
مانی رهنما
فکرشم نکرده بودم با تو از خوشبختی رد شم که بتونم زندگیمو به نگاه تو ببخشم
فکرشم نکرده بودم دیوارا اینجوری کم شن چشمای شبیه دریات ناگهان سهم خودم شن
تو کنارمی که جاده میرسه به مرز آفتاب که بهار شعله کشیده از دل زمین بی تاب
تو کنارمی که دستام بوی شالیزارو میدن که پرستو ها به سمت خونه ی ما پر کشیدن
به گمونم که یه خورشید پشت موج گیسو هاته دریا انگار چشم به راهه لمس طوفان نگاته
بیا تا دوباره گم شیم توی عطر عود و زیتون با یه لبخندت دوباره روحمو از هم بپاشون
تو کنارمی که جاده میرسه به مرز آفتاب که بهار شعله کشیده از دل زمین بی تاب
تو کنارمی که دستام بوی شالیزارو میدن که پرستو ها به سمت خونه ی ما پر کشیدن
فکرشم نکرده بودم دیوارا اینجوری کم شن چشمای شبیه دریات ناگهان سهم خودم شن
تو کنارمی که جاده میرسه به مرز آفتاب که بهار شعله کشیده از دل زمین بی تاب
تو کنارمی که دستام بوی شالیزارو میدن که پرستو ها به سمت خونه ی ما پر کشیدن
به گمونم که یه خورشید پشت موج گیسو هاته دریا انگار چشم به راهه لمس طوفان نگاته
بیا تا دوباره گم شیم توی عطر عود و زیتون با یه لبخندت دوباره روحمو از هم بپاشون
تو کنارمی که جاده میرسه به مرز آفتاب که بهار شعله کشیده از دل زمین بی تاب
تو کنارمی که دستام بوی شالیزارو میدن که پرستو ها به سمت خونه ی ما پر کشیدن
کلمات کلیدی :