آهنگ شب آفتابی محمد اصفهانی

شب آفتابی

محمد اصفهانی


من ازپشت شبهای بی خاطره
من ازپشت زندان غم آمدم
من از آرزوهای دور و دراز
من از خواب چشمان نم آمدم
تو تعبیر رویای نادیده ای
تو نوری که برسایه تابیده ای
تو یک آسمان بخشش بی طلب
تو برخاک تردید باریده ای
تو یک خانه در کوچک زندگی
تو یک کوچه درشهر آزادگی
تو یک شهر درسرزمین حضور
تویی راز بودن به این سادگی
مرا با نگاهت به رویا ببر
مرا تا تماشای فردا ببر
دلم قطره ای بی تپش درسراب
مرا تا تکاپوی دریا ببر
--:--
--:--