خون سرد
رضا یزدانی
من زخم خوردم از کسی که باورش سخته برات
حالا که تو کم طاقتی من درد میکشم به جات
یه کاری میکنم غمت از این که هست کمتر بشه
چرا شبای تو فقط باید با گریه سر بشه
با من به فکر رد شدن از اونکه زخمیت کرد باش
با من به آرامش برس وحشت نکن خون سرد باش
تو برو به رویات برس من به همینم دلخوشم
من تا شبی که زنده ام کابوس هاتو میکشم
بیدار میمونم شبا که سهم تو وحشت نشه
که ترس از آدمکا برای تو عادت نشه
هر کاری میکنم برات باشه گناهش پای من
با مرگ حالم بهتره تو زندگی کن جای من
با من به فکر رد شدن از اونکه زخمیت کرد باش
با من به آرامش برس وحشت نکن خون سرد باش
تو برو به رویات برس من به همینم دلخوشم
من تا شبی که زنده ام کابوس هاتو میکشم
حالا که تو کم طاقتی من درد میکشم به جات
یه کاری میکنم غمت از این که هست کمتر بشه
چرا شبای تو فقط باید با گریه سر بشه
با من به فکر رد شدن از اونکه زخمیت کرد باش
با من به آرامش برس وحشت نکن خون سرد باش
تو برو به رویات برس من به همینم دلخوشم
من تا شبی که زنده ام کابوس هاتو میکشم
بیدار میمونم شبا که سهم تو وحشت نشه
که ترس از آدمکا برای تو عادت نشه
هر کاری میکنم برات باشه گناهش پای من
با مرگ حالم بهتره تو زندگی کن جای من
با من به فکر رد شدن از اونکه زخمیت کرد باش
با من به آرامش برس وحشت نکن خون سرد باش
تو برو به رویات برس من به همینم دلخوشم
من تا شبی که زنده ام کابوس هاتو میکشم
کلمات کلیدی :