تو ای پری کجایی
محمد اصفهانی
شبی که آواز نی تو شنیدم چو آهوی تشنه پی تو دویدم
دوان دوان تا لب چشمه رسیدم نشانهای از نی و نغمه ندیدم
توای پری کجایی؟ که رخ نمینمایی از آن بهشت پنهان، دری نمیگشایی
من همه جا، پی تو گشتهام از مه و مهر، نشان گرفتهام
بوی تو را، ز گل شنیدهام دامن گل، از آن گرفتهام
توای پری کجایی؟ که رخ نمینمایی از آن بهشت پنهان، دری نمیگشایی
دل من، سرگشته تو نفسم، آغشته تو
به باغ رؤیاها، چو گلت بویم در آب و آئینه، چو مهت جویم
توای پری کجایی؟
در این شب یلدا، ز پیات پویم به خواب و بیداری، سخنت گویم
توای پری کجایی؟
مه و ستاره درد من میدانند که همچو من پی تو سرگردانند
شبی کنار چشمه پیدا شو میان اشک من چو گل وا شو
توای پری کجایی؟ که رخ نمینمایی از آن بهشت پنهان، دری نمیگشایی
دوان دوان تا لب چشمه رسیدم نشانهای از نی و نغمه ندیدم
توای پری کجایی؟ که رخ نمینمایی از آن بهشت پنهان، دری نمیگشایی
من همه جا، پی تو گشتهام از مه و مهر، نشان گرفتهام
بوی تو را، ز گل شنیدهام دامن گل، از آن گرفتهام
توای پری کجایی؟ که رخ نمینمایی از آن بهشت پنهان، دری نمیگشایی
دل من، سرگشته تو نفسم، آغشته تو
به باغ رؤیاها، چو گلت بویم در آب و آئینه، چو مهت جویم
توای پری کجایی؟
در این شب یلدا، ز پیات پویم به خواب و بیداری، سخنت گویم
توای پری کجایی؟
مه و ستاره درد من میدانند که همچو من پی تو سرگردانند
شبی کنار چشمه پیدا شو میان اشک من چو گل وا شو
توای پری کجایی؟ که رخ نمینمایی از آن بهشت پنهان، دری نمیگشایی
کلمات کلیدی :