پل
ایرج جنتی عطایی
براي خواب معصومانه ي عشق
كمك كن بستري از گل بسازيم
براي كوچ شب هنگام وحشت
كمك كن با تن هم پل بسازيم
كمك كن سايه بوني از ترانه
براي خواب ابريشم بسازيم
كمك كن با كلام عاشقانه
براي زخم شب مرهم بسازيم
بذار قسمت كنيم تنهاييمونو
ميون سفره ي شب تو با من
بذار بين من و تو دستاي ما
پلي باشه واسه از خود گذشتن
تو رو مي شناسم اي شبگرد عاشق
تو با اسم شب من آشنايي
از اندوه تو و چشم تو پيداست
كه از ايل و تبار عاشقايي
تو رو مي شناسم اي سر در گريبون
غريبگي نكن با هق هق من
تن شكسته تو بسپار به دست
نوازش هاي دست عاشق من
به دنبال كدوم حرف و كلامي ؟
سكوتت گفتن تمام حرفاست
تو رو از تپش قلبت شناختم
تو قلبت ، قلب عاشق هاي دنياست
تو با تن پوشي از گلبرگ و بوسه
منو به جشن نور و آينه بردي
چرا از سايه هاي شب بترسم
تو خورشيد رو به دست من سپردي
كمك كن جاده هاي مه گرفته
من مسافرو از تو نگيرن
كمك كن تا كبوترهاي خسته
رو يخ بستگي شاخه نميرن
كمك كن از مسافرهاي عاشق
سراغ مهربوني رو بگيريم
كمك كن تا براي هم بمونيم
كمك كن تا براي هم بميريم بذار قسمت كنيم تنهاييمونو
ميون سفره ي شب تو با من
بذار بين من و تو دستاي ما
پلي باشه واسه از خود گذشتن
كمك كن بستري از گل بسازيم
براي كوچ شب هنگام وحشت
كمك كن با تن هم پل بسازيم
كمك كن سايه بوني از ترانه
براي خواب ابريشم بسازيم
كمك كن با كلام عاشقانه
براي زخم شب مرهم بسازيم
بذار قسمت كنيم تنهاييمونو
ميون سفره ي شب تو با من
بذار بين من و تو دستاي ما
پلي باشه واسه از خود گذشتن
تو رو مي شناسم اي شبگرد عاشق
تو با اسم شب من آشنايي
از اندوه تو و چشم تو پيداست
كه از ايل و تبار عاشقايي
تو رو مي شناسم اي سر در گريبون
غريبگي نكن با هق هق من
تن شكسته تو بسپار به دست
نوازش هاي دست عاشق من
به دنبال كدوم حرف و كلامي ؟
سكوتت گفتن تمام حرفاست
تو رو از تپش قلبت شناختم
تو قلبت ، قلب عاشق هاي دنياست
تو با تن پوشي از گلبرگ و بوسه
منو به جشن نور و آينه بردي
چرا از سايه هاي شب بترسم
تو خورشيد رو به دست من سپردي
كمك كن جاده هاي مه گرفته
من مسافرو از تو نگيرن
كمك كن تا كبوترهاي خسته
رو يخ بستگي شاخه نميرن
كمك كن از مسافرهاي عاشق
سراغ مهربوني رو بگيريم
كمك كن تا براي هم بمونيم
كمك كن تا براي هم بميريم بذار قسمت كنيم تنهاييمونو
ميون سفره ي شب تو با من
بذار بين من و تو دستاي ما
پلي باشه واسه از خود گذشتن
کلمات کلیدی :