مرغ شب
علی زند وکیلی
چو مرغ شب خواندی و رفتی دلم لرزاندی و رفتی
شنیدی غوغای طوفان را زخواندن واماندی و رفتی
ز باغ قصه به دشت خواب
سایه ابریست در دل مهتاب
مثل روح آزرده ی مرداب
دلم را لرزاندی و رفتی
چون مرغ شب خواندی و رفتی
آخی تو اشک سرد زمستان را
چو باران افشاندی و رفتی
سیاه شب لاله افشان شد
کویر تشنه گلستان شد
تو می آیی آی تو می آیی
ز باغ قصه به دشت خواب
ز راه شیری پر مهتاب
آخی تو میباری چو گل باران
به جام نیلوفر مرداب
آخی تو میباری چو گل باران
به جام نیلوفر مرداب
آی به جام نیلوفر مرداب
شنیدی غوغای طوفان را زخواندن واماندی و رفتی
ز باغ قصه به دشت خواب
سایه ابریست در دل مهتاب
مثل روح آزرده ی مرداب
دلم را لرزاندی و رفتی
چون مرغ شب خواندی و رفتی
آخی تو اشک سرد زمستان را
چو باران افشاندی و رفتی
سیاه شب لاله افشان شد
کویر تشنه گلستان شد
تو می آیی آی تو می آیی
ز باغ قصه به دشت خواب
ز راه شیری پر مهتاب
آخی تو میباری چو گل باران
به جام نیلوفر مرداب
آخی تو میباری چو گل باران
به جام نیلوفر مرداب
آی به جام نیلوفر مرداب
کلمات کلیدی :