مافیا
محمدرضا علیمردانی
تو ناکجا آباد جغرافیا
میون صافیا و نا صافیا
آدما به دو دسته تقسیم شدن
یه عده شهروند و کمی مافیا
راست و دروغشون فقط بازیه
به اتهام بستن و جو سازیه
یا هر کی پیدا میکنه یارشو
یا کشته ی شب تو تیر اندازیه
اینجا همه میگن ، شهروندا هم پشتن
غفلت کنی یارات ، هم دستتم کشتن
حین قضاوتها اعلام شب میشه
کی میدونه تا صبح ، کی جون به لب میشه ؟
آره شهروندا همه خوابن توی انتظار و عذابن
میمیرن یا میمونن ، اونا اینو نمیدونن
دنیای این بازی ، مرموز و بی رحمه
وضعیتی بین حقیقت و وهمه
شلیک شب مثل ، انداختن برگه
یه وقتا سرنوشت ، با قرعه ی مرگه
وقتی یکی تنها تو شهر میمونه
هیشکی حاضر نیست حرفاشو بدونه
تو بُهت و ناباوری ، تسلیم میشه
این یه فروپاشی از درون
یکی بخاطر تیمش پَست میشه
یه وقتا شهر اسیر بُن بست میشه
گاهی یه شهروند نمیفهمه که
ناخواسته با مافیا همدست میشه
دنیای این بازی ، مرموز و بی رحمه
وضعیتی بین حقیقت و وهمه
شلیک شب مثل ، انداختن برگه
یه وقتا سرنوشت ، با قرعه ی مرگه
میون صافیا و نا صافیا
آدما به دو دسته تقسیم شدن
یه عده شهروند و کمی مافیا
راست و دروغشون فقط بازیه
به اتهام بستن و جو سازیه
یا هر کی پیدا میکنه یارشو
یا کشته ی شب تو تیر اندازیه
اینجا همه میگن ، شهروندا هم پشتن
غفلت کنی یارات ، هم دستتم کشتن
حین قضاوتها اعلام شب میشه
کی میدونه تا صبح ، کی جون به لب میشه ؟
آره شهروندا همه خوابن توی انتظار و عذابن
میمیرن یا میمونن ، اونا اینو نمیدونن
دنیای این بازی ، مرموز و بی رحمه
وضعیتی بین حقیقت و وهمه
شلیک شب مثل ، انداختن برگه
یه وقتا سرنوشت ، با قرعه ی مرگه
وقتی یکی تنها تو شهر میمونه
هیشکی حاضر نیست حرفاشو بدونه
تو بُهت و ناباوری ، تسلیم میشه
این یه فروپاشی از درون
یکی بخاطر تیمش پَست میشه
یه وقتا شهر اسیر بُن بست میشه
گاهی یه شهروند نمیفهمه که
ناخواسته با مافیا همدست میشه
دنیای این بازی ، مرموز و بی رحمه
وضعیتی بین حقیقت و وهمه
شلیک شب مثل ، انداختن برگه
یه وقتا سرنوشت ، با قرعه ی مرگه
کلمات کلیدی :