رفت که رفت
رضا یزدانی
توی اوج تنهاییام سر کشید
روی بی کسی های من پا گذاشت
یه عمر آرزوشو به دل داشتم
چقد خوب بود با همه فرق داشت
مثل خواب بود یا یه کابوس بود
مثل برق اومد مثل باد رفت
مثل اونکه بعد از یه عمر زندگی
تو و زندگیتو نمی خواد رفت
نه درگیر بودیم نه اذیت شدیم
نه صحبت نه دعوا فقط رفت که رفت
آخه چیزی از بودنش موندنش
نفهمیدم اما فقط رفت...که رفت
چقد حال و روزم باهاش خوب بود
چقد بگذره تا که یادم بره
چقد بگذره تا من آروم بشم
آخه خاطره از جنون بدتره
نه چیزی آورد نه چیزی رو برد
فقط عطرشو روی میز جا گذاشت
تا فهمید دیوونشم کم آورد
هنوز میگم با همه فرق داشت
نه درگیر بودیم نه اذیت شدیم
نه صحبت نه دعوا فقط رفت که رفت
آخه چیزی از بودنش موندنش
نفهمیدم اما فقط رفت که رفت
روی بی کسی های من پا گذاشت
یه عمر آرزوشو به دل داشتم
چقد خوب بود با همه فرق داشت
مثل خواب بود یا یه کابوس بود
مثل برق اومد مثل باد رفت
مثل اونکه بعد از یه عمر زندگی
تو و زندگیتو نمی خواد رفت
نه درگیر بودیم نه اذیت شدیم
نه صحبت نه دعوا فقط رفت که رفت
آخه چیزی از بودنش موندنش
نفهمیدم اما فقط رفت...که رفت
چقد حال و روزم باهاش خوب بود
چقد بگذره تا که یادم بره
چقد بگذره تا من آروم بشم
آخه خاطره از جنون بدتره
نه چیزی آورد نه چیزی رو برد
فقط عطرشو روی میز جا گذاشت
تا فهمید دیوونشم کم آورد
هنوز میگم با همه فرق داشت
نه درگیر بودیم نه اذیت شدیم
نه صحبت نه دعوا فقط رفت که رفت
آخه چیزی از بودنش موندنش
نفهمیدم اما فقط رفت که رفت
کلمات کلیدی :