برج
رضا یزدانی
دارن یه برجی میسازن با ده هزارتا پنجره
... میگن که قد برجشون از آسمون بلندتره
برای ساختنش هزار هزار درختو سر زدن
... پرنده های بی درخت از این حوالی پر زدن
میگن که این برج بلند باعث افتخار ماس
... حیف که کسی نمیدونه خونه افتخار کجاس
باعث افتخار تویی دختر توی کارخونه
... که چرخ زنده موندنو دستای تو میچرخونه
باعث افتخار تویی سپور پیر ژنده پوش
... نه این ستون سنگیِ لال بدون چشمو گوش
(ستون آسمون خراش سایتو ننداز رو سرم
... تو شب بی ستاره هم من از تو آفتابی ترم)
یه روز میاد که آدما تو رو به هم نشون بدن
... به ارتفاعت لقبِ پایه ی آسمون بدن
اما خودت خوب میدونی پایه نداره آسمون
... اون که زمینی نمیشه با حرف پوچ اینو اون
پس مثه طبل صدا نکن نگو بلندترین منم
... من واسه رسوا کردنت حرف از درختا میزنم
درختای مرده هنوز خواب پرنده میبینن
... پرنده های بی درخت رو سیمای برق میشینن
به قد قامتت نناز آهای بلند بی خبر
... درختا باز قد میکشن حتی تو سایه ی تبر
ستون آسمون خراش ...
... میگن که قد برجشون از آسمون بلندتره
برای ساختنش هزار هزار درختو سر زدن
... پرنده های بی درخت از این حوالی پر زدن
میگن که این برج بلند باعث افتخار ماس
... حیف که کسی نمیدونه خونه افتخار کجاس
باعث افتخار تویی دختر توی کارخونه
... که چرخ زنده موندنو دستای تو میچرخونه
باعث افتخار تویی سپور پیر ژنده پوش
... نه این ستون سنگیِ لال بدون چشمو گوش
(ستون آسمون خراش سایتو ننداز رو سرم
... تو شب بی ستاره هم من از تو آفتابی ترم)
یه روز میاد که آدما تو رو به هم نشون بدن
... به ارتفاعت لقبِ پایه ی آسمون بدن
اما خودت خوب میدونی پایه نداره آسمون
... اون که زمینی نمیشه با حرف پوچ اینو اون
پس مثه طبل صدا نکن نگو بلندترین منم
... من واسه رسوا کردنت حرف از درختا میزنم
درختای مرده هنوز خواب پرنده میبینن
... پرنده های بی درخت رو سیمای برق میشینن
به قد قامتت نناز آهای بلند بی خبر
... درختا باز قد میکشن حتی تو سایه ی تبر
ستون آسمون خراش ...
کلمات کلیدی :