ببر
چارتار
مستانه پاشید اسب سیاهی
در پنجه ی نور یالی رها را
طاووس دشتی آهوی کوهی
باور نداری این مدعا را
من بَبر صبرم تا لمس دستت
سیری نباشد این اشتها را
بر صورتت به از گردنت آه
عرضی بلندیم ، درطول کوتاه
پیری نباشد اندام ما را
آسوده طی کن اندازه ها را
آلوده تر کن محراب ما را
پروا نمانده این بینوا را
خطیغزل شو هم صحبتم شو
سیلاب نابم آرایه ها را
در پنجه ی نور یالی رها را
طاووس دشتی آهوی کوهی
باور نداری این مدعا را
من بَبر صبرم تا لمس دستت
سیری نباشد این اشتها را
بر صورتت به از گردنت آه
عرضی بلندیم ، درطول کوتاه
پیری نباشد اندام ما را
آسوده طی کن اندازه ها را
آلوده تر کن محراب ما را
پروا نمانده این بینوا را
خطیغزل شو هم صحبتم شو
سیلاب نابم آرایه ها را
کلمات کلیدی :