همدست
معین زد
بر تن تو بوی منو صبح شده آهوی من امروز کجایی
دست بدی همدست منی آخر این قصه یعنی باز جدایی
نه بهتره پرواز کنی پنجره را باز کنی عاشقی یا نه
من که صدا میزنمت وقتی که چشمات رو همه بم بگو کجایی
روتو نگیری ز منو یک ذره لبخند بزن ای عشقه خیالی
خسته من از در به دری قهری ولی طعنه زنون چایی بیاری
با تو دلم گرمو خوشه عاشقم اصلا به تو چه دورمو دیوار بچینین
دار و ندارم که تویی پای به پایم بدویی تا همه دنیا رو ببنیم
در دله تو یاد منو در دله من یار تویی تا به همیشه
با همه ات ماله منی روح تو در جان منی مثل همیشه
آغوشه تو آرامشمه هر چی پیشم باشه کمه من به تو گیرم
مرگ برای همه اما سراغ از تو اگر قبل تو میرم
روتو نگیری ز منو یک ذره لبخند بزن ای عشقه خیالی
خسته من از در به دری قهری ولی طعنه زنون چایی بیاری
با تو دلم گرمو خوشه عاشقم اصلا به تو چه دورمو دیوار بچینین
دار و ندارم که تویی پای به پایم بدویی تا همه دنیا رو ببنیم
من باز دلم یاد تو را کرد در شعر فقط ماله منی
تو پرواز در این خانه دروغ است انکار که دنیای منی تو
رویا همه اش فکر و خیالست دستای منو دست تو کو پس ؟
فهمیدم اگر دیر شد اما فصلا همه همدسته تو بودن , فصلا همه همدسته تو بودن
کلمات کلیدی :