قصه
علی لهراسبی
قصه اینه دست ما نیست
یه نفر از ما دو تا باید فدا شه
ساکتم چون دستای ما
بیصدا باید جدا شه
توی چشمام اضطرابه
تو فقط می دونی من حالم خرابه
چی میپرسی ؟
تو که میدونی سوالت بی جوابه
سنگینه این غم رو دلم، بعد تو عاشق نمی شم
شب خونه کرده تو دلم، کاشکی می شد باشی پیشم
فردامو امشب بی صدا، میسپارم دست تقدیر
داره صدامو میبره، این بغض بی رحم و نفس گیر
این راه طولانی ببین خط پایانی نداره
قلبم از امشب خالیه تا قیامت بی قراره
هر کس که میپرسه ازت تو بگو تقصیر من بود
من بی گناهم مثل تو جرم ما عاشق شدن بود
مثل روزه مطمئنم ، این که خوشبختی تو میبینم به زودی
من که رفتم فک کن از اول کنار من نبودی
خاطراتت موندگار قلب پاک تو که تقصیری نداره
نازنینم بعد من میتونی عاشق شی دوباره
سنگینه این غم رو دلم، بعد تو عاشق نمی شم
شب خونه کرده تو دلم، کاشکی می شد باشی پیشم
فردامو امشب بی صدا، میسپارم دست تقدیر
داره صدامو میبره، این بغض بی رحم و نفس گیر
این راه طولانی ببین خط پایانی نداره
قلبم از امشب خالیه تا قیامت بی قراره
هر کس که میپرسه ازت تو بگو تقصیر من بود
من بی گناهم مثل تو جرم ما عاشق شدن بود
کلمات کلیدی :