راه عشق
سینا سرلک
بیایید بیایید که گلزار دمیدهست بیایید بیایید که دلدار رسیدهست
بیارید به یک بار همه جان و جهان را به خورشید سپارید که خوش تیغ کشیدهست
بر آن زشت بخندید که او ناز نماید برآن یار بگریید که از یاربریدهست
همه شهر بشورید چو آوازه درافتاد که دیوانه دگربار ز زنجیر رهیدهست
بکوبید دهلها و دگر هیچ مگویید چه جای دل و عقلست که جان نیز رمیدهست
بیارید به یک بار همه جان و جهان را به خورشید سپارید که خوش تیغ کشیدهست
بر آن زشت بخندید که او ناز نماید برآن یار بگریید که از یاربریدهست
همه شهر بشورید چو آوازه درافتاد که دیوانه دگربار ز زنجیر رهیدهست
بکوبید دهلها و دگر هیچ مگویید چه جای دل و عقلست که جان نیز رمیدهست
کلمات کلیدی :