آهنگ دیدار مولانا و شمس همایون شجریان

دیدار مولانا و شمس

همایون شجریان

شمس:
هر زمان (نفس) نو می‌شود دنیا و ما
بی‌خبر از نو شدن اندر بقا

پس تو را هر لحظه مرگ و رجعتی‌ست
مصطفی فرمود دنیا ساعتی‌ست
«مثنوی معنوی، دفتر یکم، بخش ۶۲، ابیات ۳۸ و ۳۶»

شمس:
آزمودم مرگ من در زندگی‌ست
چون رهی (رهم) زین زندگی پایندگی‌ست
«مثنوی معنوی، دفتر سوم، بخش ۱۸۴، بیت ۹»

مولانا: کیستی تو؟
شمس: کیستی تو؟

مولانا: قطره‌ای از باده‌های آسمان
«مثنوی معنوی، دفتر سوم، بخش ۲۵، بیت ۲۷، مصرع اول»

شمس:
این جهان زندان و ما زندانیان
حفره کن زندان و خود را وارهان
«مثنوی معنوی، دفتر یکم، بخش ۵۰، بیت ۱۲»

مولانا: کیستی تو؟
شمس:
آدمی مخفی‌ست در زیر زبان
این زبان پرده است بر درگاه جان
«مثنوی معنوی، دفتر دوم، بخش ۲۱، بیت ۳»

مولانا: کیستی تو؟
شمس:
تیر پرّان بین و ناپیدا کمان
جان‌ها پیدا و پنهان جانِ جان
«مثنوی معنوی، دفتر دوم، بخش ۲۶، بیت ۷۸»

مولانا: کیستی تو؟
شمس:
ره نمایم همرهت باشم رفیق
من قلاووزم در این راه دقیق
«مثنوی معنوی، دفتر سوم، بخش ۷، بیت ۲۹»

مولانا: کیستی تو؟ همدلی کن ای رفیق!

شمس:
در عشق سلیمانی من همدم مرغانم
هم عشق پری دارم، هم مرد پری‌خوانم

هر کس که پری‌خوتر در شیشه کنم زودتر
برخوانمُ افسونش حراقه بجنبانم

... / هم ناطق و خاموشم، هم لوح خموشانم
هم خونم و هم شیرم، هم طفلم و هم پیرم / ...

«دیوان شمس، غزل شماره‌ی ۱۴۶۶، ابیات اول، دوم و سوم (مصرع دوم) + مصرع اول بیت ۹»

مولانا: کیستم من؟ کیستم من؟ چیستم من؟

شمس:
تا نگردی پاک‌دل چون جبرئیل
گرچه گنجی در نگنجی در جهان
«دیوان شمس، غزل شماره‌ی ۲۰۲۲، بیت ۸»

شمس:
رخت بربند و برس در کاروان
«دیوان شمس، غزل شماره‌ی ۲۰۲۱، بیت اول، مصرع دوم»

شمس:
آدمی چون کشتی است و بادبان
تا کی آرَد باد را آن بادران؟
«مثنوی معنوی، دفتر سوم، بخش ۸، بیت ۲۰»

مولانا: هیچ نندیشم به‌جز دلخواه تو
«مثنوی معنوی، دفتر سوم، بخش ۲۹، بیت ۴، مصرع دوم»

مولانا:
شکر ایزد را که دیدم روی تو
یافتم ناگه رهی من سوی تو

چشم گریانم ز گریه کُند بود
یافت نور از نرگس جادوی تو

بس بگفتم کو وصال و کو نجاح
برد این کوکو مرا در کوی تو

جست‌وجویی در دلم انداختی
تا ز جست‌وجو روم در جوی تو

خاک را هایی و هویی کی بُدی؟
گر نبودی جذب های و هوی تو
«دیوان شمس، غزل شماره‌ی ۲۲۲۵، ابیات ۱، ۲، ۳، ۸ و ۹»

شمس:
مخزن انّا فتحنا برگشا
سرّ جان مصطفی را بازگو

مستجاب آمد دعای عاشقان
ای دعاگو آن دعا را بازگو

«دیوان شمس، غزل شماره‌ی ۲۲۲۷، ابیات ۵ و ۶»

مولانا:
چون دهانم خورد از حلوای او
چشم‌روشن گشتم و بینای او

پا نهم گستاخ چون خانه روم
پا نلرزانم نه کورانه روم
«مثنوی معنوی، دفتر سوم، بخش ۱۹۷، ابیات ۴۰ و ۴۱»
--:--
--:--