آهنگ دامن گل مهسا وحدت

دامن گل

مهسا وحدت

هرگه که بنفشه جامه در رنگ زند
در دامن گل باد صبا چنگ زند
هشیار کسی بود که با سیمبری
می نوشد و جام باده بر سنگ زند
می نوشد و جام باده بر سنگ زند
بنگر ز صبا دامن گل چاک شده
بلبل ز جمال گل طربناک شده
در سایه گل نشین که بسیار این گل
از خاک برآمدست و در خاک شده
از خاک برآمدست و در خاک شده
یاران، یاران بمرافقت چو دیدار کنید
باید که ز دوست یاد بسیار کنید
چون بادۀ خوشگوار نوشید بهم
نوبت چو به ما رسد نگونسار کنید
نوبت چو بما رسد نگونسار کنید
من بی می ناب زیستن نتوانم
بی باده کشید بار تن نتوانم
من بنده آن دمم که ساقی گوید
یک جام دگر بگیر
یک جام دگر
یک جام دگر بگیر و من نتوانم
یک جام دگر بگیر و من نتوانم
--:--
--:--