آهنگ خیال خوشی فرهاد

خیال خوشی

فرهاد

کیست که بتواند آتش بر کف دست نهد
و با یاد کوههای پر برف قفقاز خود را سرگرم کند
یا تیغ تیز گرسنگی را با یاد سفره های رنگارنگ کند کند
یا برهنه در برف دی ماه فروغلطد
و به آفتاب تموز بیندیشد
نه! هیچ کس
هیچ کس چنین خطری رابه چنان خاطره ای تاب نیاورد
از آنکه خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست
بلکه صد چندان بر زشتی آنها می افزاید

oh…who can hold the fire on his hand
by thinking on the frosty Caucasus
or cloy the hungry edge of the appetite
by bare imagination of a feast
or wallow naked in December snow
by thinking on fantastic summer’s heat

نه هرگز،هرگز هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره ای تاب نیاورد
از آنکه خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست
بلکه صد چندان بر زشتی آنها می افزاید
صد چندان بر زشتی آنها می افزاید
--:--
--:--