تاوان
د ویز
ماندم با دل غمگین، آن هم در تاوان تو
لب هایم دوختی، سوختم در پایان تو
شرم بر آن، دستی که ردش ماند بر تنم
آه از آن، کوچه ها که بن بست بودنم
فریااااد، روزهای من
اندوه و درد، رویایی تلخ از دیروز ما
فریااااد، شبهای من
بغضی جاری، اشکی پنهان در چشمان ما
دیدی که آخر، باری شد بر دوش تو
تصویر دستان لرزان مادرم
دیدی که لبخند، نماند بر لبهای تو
سرزمین امید اما ماند برای من
ماندم با دل غمگین،آن هم در تاوان تو
لب هایم دوختی،سوختم در پایان تو
شرم بر آن،دستی که ردش ماند بر تنم
آه از آن،کوچه ها که بن بست بودنم
لب هایم دوختی، سوختم در پایان تو
شرم بر آن، دستی که ردش ماند بر تنم
آه از آن، کوچه ها که بن بست بودنم
فریااااد، روزهای من
اندوه و درد، رویایی تلخ از دیروز ما
فریااااد، شبهای من
بغضی جاری، اشکی پنهان در چشمان ما
دیدی که آخر، باری شد بر دوش تو
تصویر دستان لرزان مادرم
دیدی که لبخند، نماند بر لبهای تو
سرزمین امید اما ماند برای من
ماندم با دل غمگین،آن هم در تاوان تو
لب هایم دوختی،سوختم در پایان تو
شرم بر آن،دستی که ردش ماند بر تنم
آه از آن،کوچه ها که بن بست بودنم
کلمات کلیدی :