با گریه میخندم
مازیار فلاحی
کاشکی زمان عقب بره
وایسته رو اولین قرار
یه دل سیر نگات کنم
خاطره هاتو جا بذار
چشمامو میبندم برو
با گریه میخندم برو
به آرزوت میرسونم
با دستای خالیم تو رو
اگه بهت گفتم برو
اگه ازت جدا شدم
بیشتر به خاطر تو بود
کمتر به خاطر خودم
فقط به خاطر تو که
بیشتر اونو دوسش داری
اما نمیتونی پیشم
حرف جدایی بیاری
گفتم برو خودم ولی نمیبینی حال منو
چرا یکی نمیرسه به بنده راه رفتنو
نیمه ی خالی سهم من عشق خیالی سهم من
آرزوهام برای تو آشفته حالی سهم من..
عطری دیگه شبیه تو توی اتاقم نمیاد
هیچ وقت دیگه از ته دل خنده سراغم نمیاد
برای خوشبختی تو جاده نشست به انتظار
چطور دلت اومد بری خودت رو جای من بذار
اگه بهت گفتم برو
اگه ازت جدا شدم
اگه بهت گفتم برو
اگه ازت جدا شدم
بیشتر به خاطر تو بود
کمتر به خاطر خودم
فقط به خاطر تو که
بیشتر اونو دوسش داری
اما نمیتونی پیشم
حرف جدایی بیاری
دستاتو ول کردم بری
با اینکه دستم جون میداد
هر کدوم از ما عشقشو
باید یه جور نشون میداد
وایسته رو اولین قرار
یه دل سیر نگات کنم
خاطره هاتو جا بذار
چشمامو میبندم برو
با گریه میخندم برو
به آرزوت میرسونم
با دستای خالیم تو رو
اگه بهت گفتم برو
اگه ازت جدا شدم
بیشتر به خاطر تو بود
کمتر به خاطر خودم
فقط به خاطر تو که
بیشتر اونو دوسش داری
اما نمیتونی پیشم
حرف جدایی بیاری
گفتم برو خودم ولی نمیبینی حال منو
چرا یکی نمیرسه به بنده راه رفتنو
نیمه ی خالی سهم من عشق خیالی سهم من
آرزوهام برای تو آشفته حالی سهم من..
عطری دیگه شبیه تو توی اتاقم نمیاد
هیچ وقت دیگه از ته دل خنده سراغم نمیاد
برای خوشبختی تو جاده نشست به انتظار
چطور دلت اومد بری خودت رو جای من بذار
اگه بهت گفتم برو
اگه ازت جدا شدم
اگه بهت گفتم برو
اگه ازت جدا شدم
بیشتر به خاطر تو بود
کمتر به خاطر خودم
فقط به خاطر تو که
بیشتر اونو دوسش داری
اما نمیتونی پیشم
حرف جدایی بیاری
دستاتو ول کردم بری
با اینکه دستم جون میداد
هر کدوم از ما عشقشو
باید یه جور نشون میداد
کلمات کلیدی :