آواره
راغب
عاشق کش زیبای من
نوش جانت همه دارایی من
ای خانه ات آباد مرا ویرانه کردی
از خانه گریزان مرا دیوانه کردی
دریایی و از ماهی مگر خبر نداری
من غرق توام اما مرا باور نداری
آواره که ترسی از خیابان ندارد
دیوانه کجا سر به بیابان نگذارد
باران ببارد شاید که مرا یاد تو آرد
عاشق کش زیبای من
نوش جانت همه دارایی من
ای خانه ات آباد مرا ویرانه کردی
از خانه گریزان مرا دیوانه کردی
من باغ بی باغبانم
گلی در من نمیروید ای یار
آشفته و بی نام و نشانم
کسی از من نمیگوید ای یار
از این کوچه به آن کوچه مرا میکشانی
تو از درد پریشانی چه دانی
دریایی و از ماهی مگر خبر نداری
من غرق توام اما مرا باور نداری
آواره که ترسی از خیابان ندارد
دیوانه کجا سر به بیابان نگذارد
باران ببارد شاید که مرا یاد تو آرد
عاشق کش زیبای من
نوش جانت همه دارایی من
ای خانه ات آباد مرا ویرانه کردی
از خانه گریزان مرا دیوانه کردی
کلمات کلیدی :