شمال
رضا یزدانی
بیا بازم مث قدیم با هم دیگه بریم شمال
دلم گرفته ، راضیم به این خیالای محال
منو به بر ، تا آخر جادهی چالوس به برم
تا شیشهی بارونی ِ خیس ِ اتوبوس به برم
تا جای پات رو ماسهی داغ مُتل قو به برم
تا آخرین دل هُرهی نگاه آهو به برم
منو به بر تا گم شدن تو اون چشای بی قرار
تا ساختن قصر شنی رو ساحل دریا کنار
دلم پُره بی آ بازم با هم دیگه به ریم سفر
جای ما اونجا خالی ِ من و به بر ، من و به بر
یه عمر ِ جادهی شمال منتظر عبور ماس
نمیدونه یکی از اون دو تا قناری بی صداس
یادش به خیر لحظهای که چشمای ما دریا رو دید
نور چراغ زنبوری ، رستوران اسب سفید
یادش به خیر شنای ما میون موجای بلا
خاطره های مشترک وقت سفر تو جنگلا
دلم پُره بی آ بازم با هم دیگه به ریم سفر
جای ما اون جا خالی ِ من و به بر ! من و به بر
یه عمر ِ جادهی شمال منتظر عبور ماس
نمیدونه یکی از اون دو تا قناری بی صداس
دلم گرفته ، راضیم به این خیالای محال
منو به بر ، تا آخر جادهی چالوس به برم
تا شیشهی بارونی ِ خیس ِ اتوبوس به برم
تا جای پات رو ماسهی داغ مُتل قو به برم
تا آخرین دل هُرهی نگاه آهو به برم
منو به بر تا گم شدن تو اون چشای بی قرار
تا ساختن قصر شنی رو ساحل دریا کنار
دلم پُره بی آ بازم با هم دیگه به ریم سفر
جای ما اونجا خالی ِ من و به بر ، من و به بر
یه عمر ِ جادهی شمال منتظر عبور ماس
نمیدونه یکی از اون دو تا قناری بی صداس
یادش به خیر لحظهای که چشمای ما دریا رو دید
نور چراغ زنبوری ، رستوران اسب سفید
یادش به خیر شنای ما میون موجای بلا
خاطره های مشترک وقت سفر تو جنگلا
دلم پُره بی آ بازم با هم دیگه به ریم سفر
جای ما اون جا خالی ِ من و به بر ! من و به بر
یه عمر ِ جادهی شمال منتظر عبور ماس
نمیدونه یکی از اون دو تا قناری بی صداس
کلمات کلیدی :