آخرین رویا
علی زند وکیلی
برگرد عاشقترین هم درد آخر چگونه از خیالت بگذرم برگرد و غمگینم مکن
شبها ای آخرین رویا من بی تو از رویای خود تنهاترم تنها تر از اینم مکن
مرا بگیر آتشم بزنو جان بده به منو در سپیده ی جان روشن باش
مرا ببین ای که بی تو منم بی تو میشکنم ای تمامِ جهان با من باش
شمعِ توام تو ببین در اشکِ من بنشین ای روشنای جهان رو سوی سایه مکن
بی من مرا به سفر از گریه ام مگذر ای بی تو من نگران از من گلایه مکن
مرا بگیر آتشم بزنو جان بده به منو در سپیده ی جان روشن باش
مرا ببین ای که بی تو منم بی تو میشکنم ای تمامِ جهان با من باش
شبها ای آخرین رویا من بی تو از رویای خود تنهاترم تنها تر از اینم مکن
مرا بگیر آتشم بزنو جان بده به منو در سپیده ی جان روشن باش
مرا ببین ای که بی تو منم بی تو میشکنم ای تمامِ جهان با من باش
شمعِ توام تو ببین در اشکِ من بنشین ای روشنای جهان رو سوی سایه مکن
بی من مرا به سفر از گریه ام مگذر ای بی تو من نگران از من گلایه مکن
مرا بگیر آتشم بزنو جان بده به منو در سپیده ی جان روشن باش
مرا ببین ای که بی تو منم بی تو میشکنم ای تمامِ جهان با من باش
کلمات کلیدی :