شاه کش
حمید صفت
بگو هیشکی پشتِ عشقم بد نگه
هرچند هرچی خاطره داریم ا قبل پرپره
تووی مردادیم اما امشب از همه ی شبای زندگیم سردتره
اگه تنت یخ زده این بار
به جا بالا کف پایین شهرو برف زده
بابا منِ تنها خوشگلم شبِ یلدامه برو
چرا شبِ صبح نمیشه
چرا هرچی بهت میگم تو دلت قرص نمیشه
تهش اینه اینه که تو رفتی
من رسیدم به تهش ته ته تلخی
پس سلامتی خوده تلخی
سلامتی بغضِ بعدِ بدِ مستی
اگه اگه تنت یخ زده بگو
اگه دلت واسش مثلِ من لک زده بگو بگو
با سوز بخون ننه سرما
با سوز بخون بخون که هنو تنهام
بخون حکممِ بی امونِ فردا
بخون که خفه شدم لای همه حرفا
بخون سلامتی همه مردا
همه اونایی که جون دادن
که فقط یه نفر نگه تنهام
نخند تو تهش به من و همه جنگام
سرِ من میبوسم اون طنابی که سرِتو ببره
راستی میگن دیگه شبا تخت میخوابی
تو ترک کردی من رفتم هر شب سراغِ قرصای زهرِ ماریت حالا
اما بدون سخته دایی
شاید هر چند وقت یه باری ما رو بیاد یادش
بخنده بگه اون که فقط بود حرفِ خالی
اما قرصاتو من میخورم
که اگه بشه خوابتو ببینم گهگداری
ببین حالا که تو با ما قهری
حالا که پیشت میزنن پشتم همه حرفی
ببین حالِ حالِ منِ بدبینو سرِ تو
من و خودم بد تووی جنگیم
ببین تف تووی تقویم
تف بی تو به روزای بعدیم
با کارد کردی تووی دلم همچین
با حرفات که نتونیم هم نگاه هم شیم
چرا چرا باهام خوب نمیشی
چرا هر چی میگم بهت آروم نمیشی
چرا میبرنت تو رو هرجا
نرو حرف میذارن پشتت این نامردا
نرو نرو بیرون پُره گرگه
نرو بری چیزیت بشه دیگه حمید مرده
نرو نرو مهربون دستخوش
نرو بری به مولا میزنم با یه شاه کش خودمو
هرچند هرچی خاطره داریم ا قبل پرپره
تووی مردادیم اما امشب از همه ی شبای زندگیم سردتره
اگه تنت یخ زده این بار
به جا بالا کف پایین شهرو برف زده
بابا منِ تنها خوشگلم شبِ یلدامه برو
چرا شبِ صبح نمیشه
چرا هرچی بهت میگم تو دلت قرص نمیشه
تهش اینه اینه که تو رفتی
من رسیدم به تهش ته ته تلخی
پس سلامتی خوده تلخی
سلامتی بغضِ بعدِ بدِ مستی
اگه اگه تنت یخ زده بگو
اگه دلت واسش مثلِ من لک زده بگو بگو
با سوز بخون ننه سرما
با سوز بخون بخون که هنو تنهام
بخون حکممِ بی امونِ فردا
بخون که خفه شدم لای همه حرفا
بخون سلامتی همه مردا
همه اونایی که جون دادن
که فقط یه نفر نگه تنهام
نخند تو تهش به من و همه جنگام
سرِ من میبوسم اون طنابی که سرِتو ببره
راستی میگن دیگه شبا تخت میخوابی
تو ترک کردی من رفتم هر شب سراغِ قرصای زهرِ ماریت حالا
اما بدون سخته دایی
شاید هر چند وقت یه باری ما رو بیاد یادش
بخنده بگه اون که فقط بود حرفِ خالی
اما قرصاتو من میخورم
که اگه بشه خوابتو ببینم گهگداری
ببین حالا که تو با ما قهری
حالا که پیشت میزنن پشتم همه حرفی
ببین حالِ حالِ منِ بدبینو سرِ تو
من و خودم بد تووی جنگیم
ببین تف تووی تقویم
تف بی تو به روزای بعدیم
با کارد کردی تووی دلم همچین
با حرفات که نتونیم هم نگاه هم شیم
چرا چرا باهام خوب نمیشی
چرا هر چی میگم بهت آروم نمیشی
چرا میبرنت تو رو هرجا
نرو حرف میذارن پشتت این نامردا
نرو نرو بیرون پُره گرگه
نرو بری چیزیت بشه دیگه حمید مرده
نرو نرو مهربون دستخوش
نرو بری به مولا میزنم با یه شاه کش خودمو
کلمات کلیدی :