هلهله
حمید هیراد
هلهله آغاز کن ، حالِ مرا ساز کن
سازِ منی ، جانِ منی برای من ناز کن
هلهله آغاز کن ، حالِ مرا ساز کن
سازِ منی ، جانِ منی برای من ناز کن
از نظر بازیِ چشمانِ تو با چشمانم
از نظر بازیِ چشمانِ تو با چشمانم
ولوله افتاد به شهر ، هله افتاد به شهر
ولوله افتاد به شهر
از نگاه کردنِ طوفانیِ تو ای جانم
ولوله افتاد به شهر ، هله افتاد به شهر
ولوله افتاد به شهر
منم مست و زمین مست و زمان مست
شدم عاشق چشمایِ تو سرمست
منم مست و زمین مست و زمان مست
شبیهِ منِ دلداده مگر هست؟
شبیهِ منِ دلداده مگر هست؟
گیسوی تو شد روح و روانم
آتش زده ای بر دل و جانم
دلداده ی آن عشقِ نهانم
آتش زده ای بر دل و جانم
گیسوی تو شد روح و روانم
آتش زده ای بر دل و جانم
دلداده ی آن عشقِ نهانم
آتش زده ای بر دل و جانم
حسِ تو نزدیک و بی تو شبم تاریک و
حسِ تو نزدیک و بی تو شبم تاریک و
دل من عاشق شد تو رو خدا کاری کن
دل من عاشق شد تو رو خدا کاری کن
منم مست و زمین مست و زمان مست
شدم عاشق چشمایِ تو سرمست
منم مست و زمین مست و زمان مست
شبیهِ منِ دلداده مگر هست؟
شبیهِ منِ دلداده مگر هست؟
کلمات کلیدی :