مریض
سینا حجازی
عشق عمیق من، تنها رفیق من
بی لاک ِجیغ من، جذاب ساده پوش
چین های دامنت، بوی خوش زنت
سر میرم از تنت، از عطر و رنگ و بوش
تو فوق العاده ای، زیبا و ساده ای
تو شاهزاده ای، اما نه توی قصر
مهتاب نقره کوب، ای اتفاق خوب
باتو دم ِ غروب، تهران، ولی عصر
بارون و بوی نم، یه نور زردُکم
ما رو به روی هم، تو کافه ای قُرُق
انگار تو یه آن، ثابت شده جهان
نمی گذره زمان، از اضطراب و ذوق
آرامش غلیظ، خوب ِبد ِمریض
جوُ به هم بریز، خیره بشو به من
عشق بدونِ رحم، دوست دارم بِفَهم
بی نیش و اَخم و تَخم، حرفاتو رُک بزن
با هر نگاه نو، بشکاف روحمو
بیرون بکش منو، من زیرخاکیم
لبهاتو غنچه کن، چایی تو مزه کن
یه کشف تازه کن، به من بگو کی ام؟
مغروری و دُرست، مثه خود منی
تو ساکتی ولی، خوب حرف میزنی
لبخند نیش دار، شیرینِ من یه بار
تو اذیتم نکن، پارو دلم نذار
تا بُغض میکنی، اشکام جاریه
دست خودم که نیست، طبعم بهاریه
آرامش غلیظ، خوب ِبد ِمریض
جوُ به هم بریز، خیره بشو به من
عشق بدونِ رحم، دوست دارم بِفَهم
بی نیش و اَخم و تَخم، حرفاتو رُک بزن
بی لاک ِجیغ من، جذاب ساده پوش
چین های دامنت، بوی خوش زنت
سر میرم از تنت، از عطر و رنگ و بوش
تو فوق العاده ای، زیبا و ساده ای
تو شاهزاده ای، اما نه توی قصر
مهتاب نقره کوب، ای اتفاق خوب
باتو دم ِ غروب، تهران، ولی عصر
بارون و بوی نم، یه نور زردُکم
ما رو به روی هم، تو کافه ای قُرُق
انگار تو یه آن، ثابت شده جهان
نمی گذره زمان، از اضطراب و ذوق
آرامش غلیظ، خوب ِبد ِمریض
جوُ به هم بریز، خیره بشو به من
عشق بدونِ رحم، دوست دارم بِفَهم
بی نیش و اَخم و تَخم، حرفاتو رُک بزن
با هر نگاه نو، بشکاف روحمو
بیرون بکش منو، من زیرخاکیم
لبهاتو غنچه کن، چایی تو مزه کن
یه کشف تازه کن، به من بگو کی ام؟
مغروری و دُرست، مثه خود منی
تو ساکتی ولی، خوب حرف میزنی
لبخند نیش دار، شیرینِ من یه بار
تو اذیتم نکن، پارو دلم نذار
تا بُغض میکنی، اشکام جاریه
دست خودم که نیست، طبعم بهاریه
آرامش غلیظ، خوب ِبد ِمریض
جوُ به هم بریز، خیره بشو به من
عشق بدونِ رحم، دوست دارم بِفَهم
بی نیش و اَخم و تَخم، حرفاتو رُک بزن
کلمات کلیدی :