سیل اشک
مجید اخشابی
دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم / نقشی به یاد روی تو بر آب میزدم
نقش خیال روی تو تا وقت صبحدم / بر کارگاه دیده بی خواب میزدم
روی نگار در نظرم جلوه مینمود / وز دور بوسه بر رخ مهتاب میزدم
هر مرغ فکر کز سر شاخ سخن بجست / بازش ز طره تو به مضراب میزدم
چشمم به روی ساقی و گوشم به قول چنگ / فالی به چشم و گوش در این باب میزدم
ابروی یار در نظر و خرقه سوخته / جامی به یاد گوشه محراب میزدم
نقش خیال روی تو تا وقت صبحدم / بر کارگاه دیده بی خواب میزدم
روی نگار در نظرم جلوه مینمود / وز دور بوسه بر رخ مهتاب میزدم
هر مرغ فکر کز سر شاخ سخن بجست / بازش ز طره تو به مضراب میزدم
چشمم به روی ساقی و گوشم به قول چنگ / فالی به چشم و گوش در این باب میزدم
ابروی یار در نظر و خرقه سوخته / جامی به یاد گوشه محراب میزدم
کلمات کلیدی :