خودت خواستی
احسان خواجهامیری
خودت خواستی که من مجبور باشم
برم جایی که از "تو" دور باشم
تو" پای منو از قلبت بُریدی"
خودت خواستی که من اینجور باشم
خودت خواستی که احساسم بشه سرد
خودت خواستی ؛ نمیشه کاری ام کرد
می دیدم دارم از چشمات می افتم
مدارا کردم و چیزی نگفتم
برام بودنِ "تو" بازی نبود و
به این بازی دلم راضی نبود و
از اول آخرش رو می دونستم
تو" تونستی ولی من نتونستم"
برات بودنِ من کافی نبود و
حقیقت اینکه می بافی نبود و
دارم دق می کنم از درد دوری
می خوام مثل "تو" شم، اما چه جوری؟
برم جایی که از "تو" دور باشم
تو" پای منو از قلبت بُریدی"
خودت خواستی که من اینجور باشم
خودت خواستی که احساسم بشه سرد
خودت خواستی ؛ نمیشه کاری ام کرد
می دیدم دارم از چشمات می افتم
مدارا کردم و چیزی نگفتم
برام بودنِ "تو" بازی نبود و
به این بازی دلم راضی نبود و
از اول آخرش رو می دونستم
تو" تونستی ولی من نتونستم"
برات بودنِ من کافی نبود و
حقیقت اینکه می بافی نبود و
دارم دق می کنم از درد دوری
می خوام مثل "تو" شم، اما چه جوری؟
کلمات کلیدی :